روایت تلخ کودکان کار
سایت تحلیلی خبری فیلمروز: این روزها نمایش “چراغ آخر ” به کارگردانی ثمر امین پور و متنی از شاهین کهن در سالن همای سعادت در حال اجرا است.داستان تلخ و غم انگیز کودکان کار ، که در پشت چراغ های قرمز خیابان ها و در میان هیاهوی شهر در حال کسب روزی هستند و در این بین ، قضاوت های متفاوت عابرین از شخصیت و منش آنها، سرنوشت متفاوتی را برای آنها رقم میزند که تلنگری تلخ را برای تماشاگر نمایش به همراه دارد. بازی تاثیر گذار و درگیرکننده آیدا موسوی در نقش “زری” ، و میزانسن و کارگردانی قابل قبول ثمر امین پور ،در نمایش ” چراغ آخر” ، دوباره لزوم توجه به جوانان تازه کار اما با استعداد را به متولیان فرهنگی ما یادآور می شود .
در شبی که رحمت امینی( کارگردان و پژوهشگر تئاتر) به همراه بهرام ابراهیمی و حامد نصر آبادی زنگ افتتاحیه این نمایش را به صدا در آوردند ، ثمر امین پور با درخواست یک دقیقه سکوت به مناسبت درگذشت عزت الله انتظامی ، اجرای این شب را به این بازیگر بزرگ سینما و تئاتر تقدیم کرد . در پایان اجرا و در میان سیل تشویق تماشاگران با او به گفتگو نشسته ایم:
دغدغه شما از انتخاب این متن چه بود چون ایده اجرایی شما فوق العاده بود و همه چیز سر جای خودش قرار داشت، چی شد که برای اجرا سراغ چنین ایده ای رفتید؟
نمایش نامه “چراغ آخر” را چهار سال پیش به نویسندگی دوست خوبم اقای شاهین کهن خواندم، یادم هست که متن حال و هوای من را خیلی تغییر داد و دوست داشتم آن را کار کنم اما در این چهار سال جرات این کار را نداشتم ، هر روزی که متنی را میخواندم تا کاری انجام دهم چه تک اجرا ،چه جشنواره و چه اجرای عموم هیچ متنی مثل “چراغ آخر” دلم را نمیلرزاند. به همین خاطر گفتم که اگر چراغ آخر دلم را لرزانده باید اجرا بشود .نوشته شاهین کهن، یک موضوعی دارد که فضای تلخی است و حین اجرا حال خیلی ها را ممکن است بد کند ، اما خیلی حرف ها میزند که با توجه به تلخ بودن عین واقعیت است، و واقعیت تلخ این است که ما انسانیت هارا فراموش کرده ایم و یادمان میرود آدمیم و بنی آدم اعضای یکدیگرند. این متن این حرف را میزند که چرا پشت هم را خالی میکنیم، چرا با هم بد حرف میزنیم و بد رفتار میکنیم، اعتماد میکنیم و بعد از آن طرف پشت همدیگر را خالی میکنیم،حرف هایی بود که در قالب زندگی در این کار زده شده است، من میخواستم که حتما این نمایش به روی صحنه برود تا مردم ببینند، شاید ما ادمها همه کتاب بخوانیم اخبار گوش بدهیم از حوادث با خبر باشیم ولی معمولا رسالت فیلم و تئاتر و سینما این است که یک سری حرف ها را بصری بزنند چون این بصری بودن در ذهن انسانها میماند و به همین خاطر خواستم چراغ آخر به روی صحنه برود.
این نمایش در اولین جشنواره پردیس تئاتر شهرزاد هم خیلی خوب دیده شد و نظر داوران هم در مورد کار بسیار خوب بود، نظرتون درباره جشنواره ای که شرکت کردید چه بود و اینکه بازخورد آنجا بهتر بود یا اجرای عمومی که دارید؟
جشنواره شهرزاد خیلی حال و هوای خوبی داشت ،حضور جوانانی که دغدغه تئاتر و صحنه دارند و دور هم جمع شده بودند .حضور سیصد گروه تئاتری در این جشنواره از شهرهای مختلف و راهیابی سیزده گروه به مرحله نهایی ، شور شوق عجیبی را در میان علاقمندان تئاتر بوجود آورده بود. هنوز نمی توانم بگویم که در اجراهای عموم چه اتفاقی خواهد افتاد و چه بازخوردی خواهیم گرفت چون امشب شب اول نمایش ما بود ،ولی امیدوارم همان بازخورد سالن ۳۲۰ نفری شهرزاد را داشته باشیم که تماشاگران بعد از پایان اجرا حدود پنج دقیقه ایستاده ما را تشویق کردند
ثمره امین پور از کی و کجا کار بازیگری وکارگردانی تئاتر را شروع کرد؟
بنده سال ۸۵ در موسسه بازیگری همای سعادت دوره بازیگری را در حدود یک سال و نیم گذرانده ام و دیپلم بازیگری دریافت کردم و بعد از آن یک دوره کارگردانی و تعدادی ورکشاپ بازیگری و کارگردانی را شرکت کردم، یک ورکشاپ هم در کشور ارمنستان بود که به آنجا هم رفتم، یک دوره مجازی ( art management ( هم از کانادا مدرک گرفتم . در واقع من تحصیلات دانشگاهی هنر ندارم، من فوق لیسانس میکروبیولوژی دارم، اما پدرم موقع انتخاب رشته برای دانشگاه و درس خواندن در دبیرستان گفتند که درست است که باید تحصیلاتش را انجام بدی اما اگر در ذاتت باشد و در درونت باشد با مطالعه میتوانی به آن برسی، اصرار ایشان بود که در دانشگاه رشته تجربی بخوانم ،نمیدانم کار درستی کردم یا غلط ولی خودم اجازه ندادم که عقب بمانم و همپای با بچه های کارشناسی بازیگری یا کارگردانی کار و مطالعه می کردن چون دوستان این مدلی زیاد دارم و میپرسیدم که در کلاس ها چه چیزهایی یاد میگیرید و چه کتاب هایی میخوانید و بسیار زیاد مطالعه کردم و هنوز باز کم خوانده ام چون هنر دریایی است که انتها ندارد و غیر قابل پیش بینی است و مدام باید به روز باشیم.
با توجه به اینکه اولین کار رسمی است که اجرای عموم دارید و طبق صحبت های اساتیدی که کار رو دیدند، چراغ اول اصلا شبیه اجراهای کار اولی به نظر نمی رسد، چه پروسه ای را طی کردید که به اینجا برسید و در کار اول چندین پله رو طی کنید؟
اینکه نظر لطف اساتید است من خودم این را قبول ندارم، ما هنوز خیلی کار داریم اما من چندین سال است که با کودک و نوجوان کار میکنم و در جاهایی که کار کردم مجبور بودیم که بعد هر دوره ۶ ماهه یک کاری را با بچه ها داشته باشیم و این باعث میشد که من متنهای متعددی در ژانر کودک و نوجوان بخوانم و بخواهم که متن ها را دکوپاژ کنم و کار را برای اجرا با این بچه ها روی صحنه ببرم،استمرار این ماجراها در ۴ یا ۵ سال گذشته باعث شد تا این تجربه را کسب کنم و بخواهم که یک کار بزرگسال را به اجرای عموم ببرم . ضمن اینکه یادداشت هایی که هنگام دیدن تئاترهای دیگر از تکنیک و فرم های اجرایی کارگردان ها بر میداشتم خیلی به من در زمینه اجرا کمک کرد و باعث شد که در دفترچه مغز خودم همه این ها را جمع کنم که روزی بتوانم از اینها استفاده کنم و تمام تلاشمم این است که تا جایی که توانستم در نمایش چراغ آخر از تجربیاتم استفاده کنم که زمین نخورم.
اگر بخواهید با مدیران اداره کل هنرهای نمایشی در حد یک یا دو جمله صحبت کنید به عنوان کسی که استارت کار حرفه ای خودشو زده چه میگویید؟
اولین چیزی که میخواهم بگویم این است که هوای ما جوانان را بیشتر از بازیگرای چهره داشته باشند اینکه در تئاتر شهر در تالار وحدت ، پردیس شهرزاد ، سالن های خوبی که در تهران وجود دارد چهره ها فقط کار میکنن و از ۵ اجرا شاید فقط یک گروه جوان دارد کار میکند، من میگویم که بیشتر به ما اعتماد کنید و وقتی می آییم پشت در دفترتان میایستیم و دو ساعت مینشینیم که دو دقیقه با مدیر صحبت کنیم اما باز هم موفق نمی شویم ودر آخر هم، به من اعتماد نمیکنند، میگویند که باید چهره در کارتان باشد ، یا وقتی میخواهم تبلیغات کنم میپرسند بازیگر چهره شما کیست، میگویم ما هیچکدام بازیگر چهره نیستیم و اصلا بازیگر چهره نداریم،بازیگرای چهره هم میدانم که زحمت کشیده اند ولی چرا باید بگوییم که حتما باید بازیگر چهره داشته باشین پس ما جوانان چه باید بکنیم من اگر پدرم یا مادرم کارگردان یا تهیه کننده قدیمی نیستند یا به جایی وصل نیستم آدم ضعیفی نیستم و قطعا چیزی در خودم دیدم و جرات کردیم که برویم در سازمان و بگوییم به ما مجوز بدهید ما خواستار بازبینی هستیم ولی خیلی سرد با ما رفتار میشود و این ما را دلسرد میکند.
با توجه به اینکه وضعیت تئاتر الان به صورتی است که سالن های نمایش خیلی بیشتر از مخاطبینش هستند شما به لحاظ اقتصادی کارتان توجیه مالی دارد یا با مشکلاتی رو به رو بودید؟
الان که هزینه ها بسیار طاقت فرسا است، من بسیار سختی کشیدم شاید تمام پس اندازهایی که در این مدت جمع کرده بودم که اگر روزی مریض بشوم چون بیمه هم که ما نداریم چون چهره نشدیم و خانه تئاتر هم یک سری قانون ها داشت و آنها را برداشت، گفتم اگر افتادم در بیمارستان بتوانم خرج دوا درمانم را بدهم ولی گفتم نه بیمارستان مهم نیست و باید کار تئاتر بکنم و حال خودم و دوستانم را خوب بکنم و کسی پشت ما نیست، دنبال اسپانسر هم که میرویم باز میگویند چهره شما کیست، مثلا میگوییم فضای کار ما به سازمان شما میخورد پشت کار ما باشید حمایت کنید و میگویند نه نمیتوانیم بودجه نداریم در صورتی که بودجه هست به ما نمیدهند و میگویند حتی اگر یک چهره هم داشتید بس بود اما چون جوانید نه، خب پس ما چه کنیم بشینیم در خانه؟ پس این عشقی که از کودکی داشتیم را به کجا برسانیم.
اگر بخواهید با یک جمله مخاطب را به سالن بکشانید چه میگویید به عنوان کارگردان و بازیگر موفق اینکار؟
سوال سختی است، من دارم زندگی واقعی را روایت میکنم نه غلوی دارد نه ادا اطوار به من اعتماد کنید و بیایید اجرای ما را ببینید، ۱۰ جوان هستیم که با عشق داریم روی صحنه ایفای نقش می کنیم.
*نمایش “چراغ آخر” هر روز ساعت ۱۸ در سالن همای سعادت به آدرس :خیابان آیت الله کاشانی تقاطع اتوبان باکری ، جنب بانک پارسیان پلاک ۲۶۱ اجرا خواهد داشت.
علاقمندان میتوانند بلیط نمایش را از سایت تیوال تهیه نمایند
گفتگو از : هدیه رحمت نژاد