اخبارسینمای ایرانفیلم کوتاهمصاحبههمه مطالب

مصاحبه اختصاصی فیلمروز با درناز حاجیها ، کارگردان فیلم کوتاه مارلون

سایت تحلیلی خبری فیلمروز: درناز حاجیها ، کارگردان فیلم “مارلون” که در مجموعه فیلم های کوتاه اکران شده در گروه هنر و تجربه در حال نمایش است ، از آن دست فیلمسازان فعال و خوش فکری است که با ساخت دو فیلم “مرضیه” و “مارلون” جوایز متعددی را از جشنواره های مختلف داخلی و خارجی کسب کرده است.روحیه کمال گرای او چه در فضاسازی فیلمهایش و چه در فرم روایی داستان پردازی آن چنان خودنمایی میکند که ساخته هایش را به تجربه بصری یگانه ای برای تماشاگر تبدیل میکند. با او در یک بعداظهر تابستانی و در میان اکران مجموعه فیلمهای کوتاه هنر و تجربه در سینمای باغ فردوس، درباره “مارلون” ، فیلم کوتاه و علایق و زندگی اش گفتگو کردیم.

مصاحبه اختصاصی فیلمروز با درناز حاجی ها، کارگردان فیلم کوتاه مارلون
درناز حاجیها ، کارگردان فیلم های کوتاه “مرضیه” و “مارلون”

فیلمروز:  دوست دارم بدانم درناز حاجیها از کجا و چطور به سینما علاقمند شد ؟

درناز حاجیها: اینطور نیست که یک لحظه خاصی در زندگی من وجود داشته باشه و مثلا بگم که با دیدن فلان فیلم عاشق سینما شدم ، همه چیز برای من به آهستگی اتفاق افتاد . من حدود ۱۸ سالم بود که وقتی فیلم “مسافران” بهرام بیضایی را دیدم ، جایی که هما روستا در همان ابتدای فیلم رو به دوربین میکند و می گوید : ما می میریم، مبهوت این فیلم شدم و بعد استاد کنکور من (خانم نصیر شریف ) که با آقای بیضایی کار کرده بودند خاطراتی از ایشون و ساخت فیلم برای من تعریف کردند و در ادامه مطالعاتی که درباره تاریخ سینما داشتم منو بیشتر به هنر هفتم علاقمند تر می کرد. من چون از بچگی به هنرهای تجسمی علاقه داشتم و کار نقاشی و کلاژ می کردم ، خودم را برای کنکور گرافیک آماده می کردم و در همین رشته هم قبول شدم اما در این بین علاقه ام به دیدن فیلم و مطالعه راجع به سینما بیشتر و بیشتر شد و یادم هست که اولین فیلمنامه ام را در ۱۷ سالگی نوشتم  اما چون آدم کمال گرایی هستم ، هم دوست داشتم نقاش باشم ، هم کار گرافیک انجام بدم و هم سینما را دنبال کنم . اما بعدها فهمیدم برای موفقیت باید یکی را انتخاب کنم . این بود که سینما را به شکل جدی با کلاسهای بهرام بیضایی شروع کردم که  تاثیر بسیار زیادی در درک و فهم من از سینما داشت .یادمه وقتی فیلم ” درباره الی” اصغر فرهادی اکران شد من برای اولین بار در سینما به جای اینکه فیلم را ببینم فقط داشتم واکنشها و عکس العمل های تماشاگران را نسبت به فیلم میدیدم که چطور تحت تاثیر فیلم در خود می پیچند . با خودم فکر میکردم یک فیلم چطور می توانداین طور اظطراب و تعلیق را به تماشاگرش تزریق کند ؟ از سینما که بیرون آمدم با خودم گفتم من باید این کارگردان را پیدا کنم و ازش سینما یاد بگیرم  که از خوش شانسی من، کمی بعد  موسسه کارنامه یک ورک شاپ فیلمسازی اصغر فرهادی ترتیب داد و من توی اون دوره  حدود ۸ تا فیلم ساختم که باعث شد بیشتر ، تصویر و سینما را بشناسم. با خودم فکر می کردم هیچ موقعیتی بهتر از این نمی تونم پیدا کنم که فیلم بسازم و اصغر فرهادی بادیدن فیلمهایم ، ایرادهای منو بهم گوشزد کنه . اینجوری بود که سینما برام جذاب تر و جدی تر شد .

فیلمروز:  با توجه به اینکه  فیلمهای کوتاه خیلی خوبی  ساختی که جوایز زیادی را هم از جشنواره های مختلف دریافت کرده اند ، دوست دارم تعریف شما را از فیلم کوتاه بدانم؟

به نظرم فیلم کوتاه مثل داستان کوتاه باید شخصیت ها و موقعیت را در مدت زمان کوتاهی به تماشاگر خودش ارائه بده . ولی در کل من خیلی موافق دسته بندی فیلم کوتاه و بلند نیستم چون به نظرم خیلی با هم فرقی نداشته و ارزش یکسانی دارند . من مطمئنم که اگر در حال ساخت فیلم سوم بلند خودم باشم و یک کارگردان دیگر یک فیلم کوتاه خفن ساخته باشه، من به فیلمی که ساخته غبطه می خورم  و بهش میگم دمت گرم .

فیلمروز: پس برای تو این طرح و فیلمنامه است که مدت زمان و مدیوم کار را چه کوتاه و چه بلند مشخص می کند

آفرین، دقیقا همینطوره. شما ببین الان کریم لک زاده بعد از ساخت فیلم بلند ، دوباره شروع کرده فیلم کوتاه ساختن . این نشون میده که داستان و طرح هستش که ظرفیت تولید فیلم را در مدت زمان کوتاه یا بلند تعیین می کنه

مصاحبه اختصاصی فیلمروز با درناز حاجی ها، کارگردان فیلم کوتاه مارلون
صحنه ای از فیلم کوتاه “مارلون” به کارگردانی درناز حاجیها

فیلمروز: من با دیدن فیلم “مرضیه”  ساخته قبلی تو و همین مارلون که الان در مجموعه فیلمهای کوتاه در حال اکران عمومی است ، نوعی زیبایی شناسی فرمی میبینم که در ساختار هر دو فیلم از علاقه تو به نوع خاصی از سینما خبر میدهد ، مثل بکارگیری صداهای خارج از کادر و نماهای ثابت طولانی که روی شخصیت تمرکز میکند . دوست دارم بدانم این فرم زیبایی شناسانه از کجا به فیلمهایت راه پیدا کرده ؟

راستش من دوست ندارم فیلمهام خیلی مصنوعی و چیده شده به نظر برسه، همین الان که من و ما مشغول صحبت با هم هستیم، در میز بغل و یا پشت سر ما ، صدای گفتگوی آدمهایی را می شنویم که لزوما نمیتوانیم آنها را ببینیم یا حداقل آداب اجتماعی هم این اجازه را به ما نمیدهد که ۱۸۰ درجه برگردیم و به آدمهایی نگاه کنیم که در پشت سر ما نشسته اند و حرفهای جالبی هم می زنند . در فیلم مارلون هم دقیقا همین اتفاق می افتد . وقتی مادر مارلون او را از سر عشق و علاقه به کلاس تست بازیگری می برد، مارلون نمیتواند به ناگهان همه چیز را به هم بزند و بگوید من علاقه ای به این کار ندارم . درباره نماهای ثابت هم به نظرم در زندگی واقعی وقتی من با شما در حال صحبت هستم جای خودم را مرتب تغییر نمیدهم که به اصطلاح کات زده باشم و شما را از زوایای مختلف ببینم . به نظرم قطع های زیاد کمی ما را از واقعیت دور میکند . مگر اینکه موقعیت صحنه آنچنان پر تنش باشد که اینطور طلب کند.صداهای خارج از قاب هم برای من نوعی رازآلودگی دارد که از روزمرگی من کم می کند . حتی یه جاهایی این صداها تعلیق بوجود می آورند و در جاهایی هم اصلا لزومی نمیبینم کاراکتر دیده شود ، همین که صدایش شنیده شود کافیست.

چقدر از سینمای مدرن و فیلمسازانی مثل کیارستمی در کارهایت تاثیر گرفته ای ؟

مگر می شود من یک فیلمساز ایرانی باشم و از کیارستمی تاثیر نگرفته باشم ؟  اما به این معنا نیست که سر صحنه خواسته باشم  نمایی شبیه کارهای کیارستمی ساخته باشم

فیلمروز: فرم ساختاری فیلم “مارلون” که خود را ملزم به تمرکز بر روی سوژه اصلی میکند و به عمد ،مصاحبه کننده و مادر را از فیلم حذف میکند  جذاب از آب در آمده است اما در جاهایی، از همین فرم ساختاری تخطی میکنی و مثلا چهره مادر را در آینه به ما نشان میدهی و یا جایی که فیلمبردار وارد کادر می شود و با مارلون شروع به صحبت میکند…

من از اینکه فیلمساز با قوانینی که خودش برای خودش میذاره ،دست و پای خودشو ‌ببنده مخالفم.  وقتهایی هست که تو سر صحنه میخواهی نمایی را بگیری که فکر میکنی حس بهتری را به فیلم تزریق میکنه اما بخاطر تخطی کردن از همان قوانین دست و پا گیر  از انجامش صرف نظر میکنی. من از همان قوانین دست و پا گیر دوری میکنم. در فیلم مارلون ، کسایی وارد قاب ما می شوند که مارلون با آنها احساس راحتی میکند . از آن نوازنده  خیابانی گرفته تا فیلمبردار که چهار زانو کنار مارلون می نشیند و با او گپ می زند .تنها جایی که می توانم بگویم شاید ، آن هم شاید اگر به عقب بر گردم جور دیگری فیلمبرداری میکردم همان صحنه حضور مادر در آینه است که باز هم نسبت به تغییر آن اطمینان ندارم، چرا که این تلاش زیاد برای قانون مند بودن را دوست ندارم . به نظرم این قانون مند رفتار کردن به نوعی حس و حال صحنه را میگیرد .حالا این وسط عده ای میخواهند بگویند کارگردانی بلد نیستم ، خب بگویند اما من همچنان ترجیح می دهم حس آن صحنه به خوبی در فیلم جاری شود

مصاحبه اختصاصی فیلمروز با درناز حاجی ها، کارگردان فیلم کوتاه مارلون
صحنه ای از فیلم مارلون به کارگردانی درناز حاجیها

فیلمروز:توی هر دو فیلم ، چه مرضیه و چه مارلون ، یک راز پنهانی وجود دارد که با برملا شدن آن راز تمام معادلات و مسیر فیلم عوض می شود، در مرضیه این راز دروغ بودن خوابی است که دیده شده و در مارلون علاقه او به موسیقی است .این دغدغه بکارگیری یک راز برای پیشبرد درام را به نظر میرسد که خیلی دوست داری؟

خیلی به رازآلود بودن وقایع اعتقادی ندارم . در مارلون وقتی او با لبهایش بازی میکند متوجه علاقل او به موسیقی می شویم و من فقط آشکارتر کردن این موضوع را به تاخیر می اندازم. در فیلم مرضیه هم خیلی ها از همان ابتدا می فهمند که مرضیه دروغ می گوید اما اینکه در آخر فیلم از این قضیه اطمینان حاصل میکنیم برای من مهم است. ولی کلا من تعلیق را دوست دارم چون فکر میکنم همه ما آدمها پر از راز هستیم و همیشه به این فکر میکنم که آدمهای دیگه در موقعیت خاص به چه شکل قضایا را تجزیه و تحلیل میکنند و نسبت به آن واکنش نشان می دهند

فیلمروز: در فیلم مرضیه یک سکانس طولانی و تاثیر گذاری وجود دارد که فیلم توانسته است حس تعلیق و کنجکاوی مخاطب را در قالب مراسم ترحیم و جایی که شوهر مرضیه در نمایی ثابت نشسته است به تماشاگر منتقل کند. صداهای خارج از کادر و رفت و آمد آدم های مضطرب در کادر ثابت همه ما را مشتاق دیدن مرضیه در قسمت زنانه مراسم میکند و وقتی دوربین به همراه شوهر به سمت قسمت خانمها می رود و در میانه راه متوقف می شود ، انگار همه ما میخواهیم پرده را کنار بزنیم و از وقایع آن طرف با خبر شویم…

میدونین چه حسی داره؟ در فیلم بچه رزمری رومن پولانسکی،  یک صحنه ای هست که شخصیت فیلم یه جایی خودش را خم میکند که ببیند در اتاق بغل چه اتفاقی در حال شکل گیری است اما بعلت زاویه ای که دارد باز هم موفق به دیدن همه اتاق و همه وقایع آن نمی شود . در اینجا هم همین مدل از حس را در نظر داشتم . اینکه کنجکاوی مخاطب را بتوانیم با میزانسن تحریک کنیم .

مصاحبه اختصاصی فیلمروز با درناز حاجی ها، کارگردان فیلم کوتاه مارلون
پشت صحنه فیلم کوتاه مرضیه به کارگردانی درناز حاجیها

فیلمروز: چقدر با فیلمنامه و دکوپاژ کامل سر صحنه حاضر می شوی؟

وقتی فیلمنامه کامل شد توی پیش تولید شروع به انتخاب بازیگر و تمرین با بازیگرها میکنم و توی همین تمرین ها مدل اجرای سکانس ها برام مشخص میشه. البته من از قبل میرم لوکیشن ها را میبینم و به نوع اجراها هم فکر میکنم اما توی تمرین ها و حتی حین فیلمبرداری ممکن است چیزهایی را تغییر دهم اما این تغییرات به این دلیل نیست که مثلا جو صحنه من را گرفته باشه یا از سر ناچاری مجبور به تغییرات باشم، بلکه باید به این یقین برسم که بهترین شکل اجرا چطور است. مثلا در سکانس آخر فیلم مرضیه، توی فیلمنامه یکسری دیالوگ بین زن و مرد ردو بدل می شد که من حین فیلمبرداری احساس کردم  بیشتر به سکوت احتیاج داریم تا اینکه دیالوگی بین کارا ترها ردوبدل بشه، اینه که خواستم چند دقیقه در سکوت بگذره و بعد کاراکترها شروع کنند به حرف زدن . اما بعد از فیلمبرداری و در حین تدوین فکر کردم بهتره که ا ن یک مقدار دیالوگ  را هم دربیارم و کل سکانس را در سکوت کار کنم. به نظرم این سکوت حس بهتری از درونیات شخصیتها را به مخاطب منتقل می کنه .

فیلمروز: سکانس مجلس ترحیم فیلم مرضیه چه از لحاظ اجرا و چه طراحی صحنه ، با وجود اینکه تعداد زیادی هنرور هم در اختیار داشتی،  خیلی خوب و حرفه ای از آب در آمده است ، برای اجرای این سکانس چه مشکلاتی داشتی؟

بعد از اینکه فیلمنامه را نوشتم به مراسم های ختم زیادی می رفتم . توی خیابون هر جایی میدیدم مراسم ختمی در یک خانه برپا است به اتفاق چند تا از همکارهای آقا به آنجا می رفتیم و به دقت رفتار و گفتار آنها را زیر نظر داشتم . من در قسمت زنانه صدای خانمها را ضبط می کردم و همکارهایم در قسمت آقایون مشغول ضبط صداها بودند تا با بررسی و گوش کردن به آنها ، بتوانیم به فضای واقعی اینجور از مراسم ها نزدیک شویم.یک روز که چادر سر کرده بودم و به بهشت زهرا رفته بودم و به دنبال مجلس ختم یک جوان بودم ، متوجه شدم در همه موارد ختم ها ، یکی از اعضای خانواده ادعا میکند که خواب متوفی را دیده و این برای من جالب بود که این قضیه در همه مراسم های ترحیم حضوری ثابت دارد.قبل از اجرای این سکانس هم از هنه هنرورها تست بازیگری گرفتم . اینجوری که همه را جمع کردم و خانمها و آقایون را از هم جدا کرده و قرآن دستشون دادم و از همشون خواستم فکر کنند در مراسم ترحیم هستند و آن فضا را بازی کنند . موقع فیلمبرداری هم واقعا فضای ختم را بوجود آوردیم، حتی در پشت دوربین هم همه سیاه پوش بودند و در قسمت خانمها هم هنرورهای زیادی نشسته بودند.سعی کردم فضای فیلمبرداری با فضای یک ختم واقعی برابری کند

مصاحبه اختصاصی فیلمروز با درناز حاجی ها، کارگردان فیلم کوتاه مارلون
صحنه ای از فیلم مرضیه ساخته درناز حاجیها

هزینه تولید مرضیه و مارلون چقدر بود ؟

مرضیه به دلیل اینکه پیش تولید طولانی را سپری کرد و اساسا تولید گرانتری داشت حدود ۳۵ میلیون تومان هزینه در برداشت ، ولی مارلون را با کمترین هزینه و حدود ۸۰ پوند ساختم

دوست دارم برای پایان مصاحبه اسم پنج تا از بهترین فیلمهای بلند و پنج تا از بهترین فیلم های کوتاهی که دیدی را اسم ببری؟

(مکث میکند) … “درباره الی” اصغر فرهادی ، “شکستن امواج”  لارس فون تریر، “ویدئوی بنی” هانکه ، “معلم پیانو” هانکه ، “کلوزآپ “کیارستمی . توی فیلم های کوتاه هم یه فیلم دیدم به اسم فاو ، که یک پسری به اسم جرمی اون را کارگردانی کرده بود که احتمالا شانس اسکار امسال هستش ، فیلم لیدی  که سال ۲۰۱۵ نخل طلا گرفت . “روتوش “کاوه مظاهری ، “حیوان” برادران ارک ، “دختری در میان اتاق ” آناهیتا قزوینی زاده، “سوزن” آناهیتا قزوینی زاده ، “سایه فیل” آرمان خوانساریان

گفتگو از : کمال پورکاوه

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

۲ دیدگاه

  1. تشکر میکنم بابت مصاحبه خوبی که زحمت کشیدید.
    خواستم بگم کارگردان فیلم کوتاه “دختری در میان اتاق” آقای کریم لک زاده هستند. لطفا تصحیح شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا