نمیتوان در قصه واقعگرایانه با مرگ شیطنت کرد/ گفتگو با امیر شیر محمدی کارگردان فیلم « زنده باد مرگ»
سایت تحلیلی خبری فیلمروز:پرداختن به زندگی پس از مرگ به تنهایی موضوعی جذاب است چه رسد به اینکه چند دانشجوی پزشکی وسوسه شوند این کار را با کنترل کردن شرایط حیاتی نیز انجام دهند. اولینبار نیست که این موضوع در یک فیلم مطرح میشود و پیش از این جوئل شوماخر در فیلم «مرگبازان» به آن پرداخته است. حدود نه سال قبل نیز امیر شیرمحمدی با مشاهده همین فیلم، ایده ساخت فیلمی به ذهنش خطور کرد که حاصل آن فیلم «زنده باد مرگ» به تهیهکنندگی بهروز افخمی شد. او در این فیلم علاوهبر کارگردانی، نقش یکی از شخصیتهای اصلی را هم بازی میکند.
گویا بعد از دیدن فیلم «مرگ بازان» شوماخر ایده این فیلم در ذهنتان زده شده است با این تفاوت که اما شخصیتهای فیلم شما تجربهای از لحظهای که به اصطلاح علائم حیاتی را از دست دادهاند، بهدست نمیآوردند. دلیل این انتخاب چه بود؟
به همان دلیل که کسی از دنیای پس از مرگ خبر ندارد. ارایه هرگونه تصویری از برزخ برای مخاطب به نظر تنها میتواند ساخته و پرداخته ذهن قصهگو باشد. در مورد فیلمهای فانتزی مانند آثار برتون و آثار مفهومی مثل آثار برگمان قابل پذیرش است اما در قصه واقعگرایانه ما مثل زندگی واقعی، مرگ تنها یک سیاهی است مثل یک دیوار بلند که نمیتوان شیطنت کرد و به سوی دیگرش سرک کشید.
ایده اصلی فیلمنامه از خود شماست و آنطور که بهروز افخمی گفته، دستی به آن کشیده است. از ابتدایی که ایده به ذهنتان رسید تا زمان مرور فیلمنامه از سوی بهروز افخمی چه تغییراتی برای آن بهوجود آمد؟
ایده اصلی فیلمنامه با مشاهده فیلم flatliners «مرگ بازان» به ذهنم خطور کرد که البته این موضوع در خود فیلم هم ذکر شده است. ایده متفاوتی از این فیلم را که بیشتر به واقعیت نزدیک باشد، برای آقای افخمی تعریف کردم، قصهای که منطقیتر و علمیتر به نظر میرسید. آقای افخمی ایده را دوست داشت و من تحقیق میدانی درمورد این جریان را شروع کردم. در طول این تحقیق آرامآرام فیلمنامه شکل گرفت و درنهایت توسط ایشان بازنویسی شد.
در جریان ساخت فیلم هم، ما با دوربین و لنزهای خاص و با کمترین نورپردازی در بخش فنی و با میزانسنها و دکوپاژهای متفاوت در بخش هنری در پروسه تولید فیلم تجربههای جدیدی داشتیم
شما در نشست نقد و بررسی فیلم در خانه هنرمندان گفتید که میخواستید یک فیلم تجربی بسازید که بخشی از این تجربه در فیلمنامه و بخشی در پروسه تولید باشد. تجربه در هر دو بخش چگونه بود و آیا هنوز علاقهمند به ساخت فیلم تجربی هستید؟
برای نوشتن فیلمنامه مجبور شدیم بارها در اتاق عمل حاضر شویم، چندین عمل قلب باز را از نزدیک مشاهده و با دوستان پزشک زیادی گفتوگو کردیم، همه اینها تجارب مفیدی بود که به شکلگیری قصه کمک کرد. در جریان ساخت فیلم هم، ما با دوربین و لنزهای خاص و با کمترین نورپردازی در بخش فنی و با میزانسنها و دکوپاژهای متفاوت در بخش هنری در پروسه تولید فیلم تجربههای جدیدی داشتیم. در مورد بخش دوم سوال هم باید بگویم بله علاقهمند به ساخت فیلم تجربی هستم، این دست فیلمها رشد زیادی برای کارگردان و گروه به همراه دارد.
چرا برای اکران فیلم دست به تدوین دوباره و کوتاه کردن فیلم زدید؟ آیا این اقدام به درخواست خود شما بود؟
خب فیلم تقریبا نه سال پیش ساخته شده بود، و وقتی بعد از این همه سال تماشایش کردم، به نظرم کمی بلند آمد، بنابراین بعضی پلانها را در حد چند فریم کوتاهتر کردم و حتی یک سکانس کامل را درآوردم.
کارگردانی و بازیگری همزمان آن هم در اولین تولید فیلم بلند چطور بود؟
سخت بود، من به ناچار این نقش را بازی کردم چون در آن شرایط بازیگر مناسب را پیدا نکردیم.
اکران در هنروتجربه چگونه است؟
هنروتجربه فضای بسیار مساعدی برای فیلمسازان جوان فراهم کرده است و به نظرم تیم هنروتجربه خیلی حرفهای و کاربلد هستند.
این روزها مشغول چه کاری هستید؟
در حال حاضر به همراه بهروز افخمی و میثم عقیقی مشغول نگارش سریال «رعد و برق» به کارگردانی بهروز افخمی برای ماه رمضان هستیم که احتمالا تا کمتر از یک ماه آینده فیلمبرداریاش شروع میشود. در ضمن کارگردانی تعدادی از اپیزودهای سریال بر عهده من است.
منبع: هنر و تجربه
عکس:یاسمن ظهورطلب