گفتگو با سحر خوشنام کارگردان فیلم :” بخت پریشان ” که اولین پژوهش مستند درباره نقش زن در سینمای پیش از انقلاب ایران است
سایت تحلیلی خبری فیلمروز- کمال پورکاوه: فیلم مستند ”بخت پریشان” ساخته سحر خوشنام با نگاهی به نقش زنان در سینمای پیش از انقلاب ایران ، روز شنبه چهارم اسفند ۹۷ در سالن نمایش خانه سینما با حضور اعضا و علاقمندان سینما به نمایش درآمد.این فیلم با تکیه بر مصاحبه هایی با تعدادی از بازیگران و فیلمسازان پیش از انقلاب همچون علی عباسی ( تهیه کننده مطرح پیش از انقلاب) و مرحوم رضا صفایی( یکی از پر کارترین فیلمسازان پیش از انقلاب) با ارائه تحلیل جامع تاریخی، و بررسی فیلم های ساخته شده در دوره های مختلف سینمای ایران ، نوع نگاه مردسالارانه و بعضا تحقیر آمیز سینمای فارسی را که ردپای آن را می توان در برخی از فیلم های منتسب به موج نو نیز ردیابی کرد به چالش می کشد.شاید مهمترین ویژگی فیلم “بخت پریشان ” را بتوان در اسنادی بودن آن دانست.جایی که کارگردان اثر کوشیده است با اتکا به بررسی بسیاری از تولیدات سینمای پیش از انقلاب که گهگاه اسامی تعدادی از آنها برای علاقمندان سینما نیز نا آشنا به نظر می رسد،پژوهش تاریخی قابل اعتنایی را در دوره های مختلف پیش روی مخاطب بگشاید.
به این بهانه خبرنگار فیلمروز گفتگویی با سحر خوشنام کارگردان این فیلم مستند داشته است :
خانم خوشنام شما از کی و چطور به سینما علاقمند شدید ؟
من متولد آبادان ام و اغلب آبادانی ها عشق فیلم اند.پدرم عاشق سینما بود و هنوز هم هست.ما در زمانی که ویدئو ممنوع بود ویدئو داشتیم و تعدادی فیلم کلاسیک.البته در دهه ی ۶۰ و ۷۰دسترسی به فیلم های متفاوت آن هم در شهرستان محدود بود.بخاطرهمین ،فیلمهای کمی را که درآرشیو داشتیم بارها و بارها می دیدیم. فیلمهایی مثل ،این گروه خشن،ترور (ای مثل ایکار)،پرواز برفراز آشیانه ی فاخته ، کازابلانکا،شرق بهشت و… در واقع دقت به جزییات فیلم هم ازهمین عادت به چند باره دیدن می آید . نقطه ی عطف آشنایی ام با سینما ، بعضی از فیلم هایی بود که از تلویزیون پخش می شد . به خصوص برنامه ی هنر هفتم که اواخر دهه ی ۶۰ ،محل نمایش فیلم های هنری بود و فیلمهایی مثل رم شهر بی دفاع ،جاده ،سه برادر ،دزد دوچرخه ،سن میکله یک خروس داشت ،استاکر و ایوان مخوف….را نمایش می داد.چون من عادت داشتم فیلمها را چند بار ببینم یک بار دیدنشان فقط عطشم را بیشتر می کرد اینجا بود که متوسل می شدم به کتابخانه ی خانه و دایره المعارف بیژن خرسند. در آن دوره تعدادی فیلم ایرانی دیده بودم و بیش تر از طریق تاریخ سینمای مسعود مهرابی با سینمای ایران آشنا بودم.البته بیش تر ِ فیلم های تقوایی و کیمیایی و بیضایی و خیلی از فیلمفارسی ها را دیده بودم.
وقتی که می خواستی بری داشگاه مطمئن بودی که میخوای سینما بخونی ؟
راستش نه . تصور اولیه من این بود که دانشگاه چیز زیادی بهم نمیدهد و میخواستم سینما را به شکل تجربی یاد بگیرم .اما به اصرارمادرم رفتم دانشگاه و کارگردانی سینما خواندم والان اصلا پشیمان نیستم.
چه شد که رفتی سراغ مستند ؟ آن هم درباره نقش زنان در سینمای ایران ؟
من همیشه سینمای ایران را پی گیری می کردم و قبل از ساخت بختِ پریشان هم خیلی از این فیلمفارسی ها را دیده بودم .همیشه این برایم سوال بود که چرا زنهای ترسیم شده در فیلمفارسی ها و حتی بعضی فیلمهای موسوم به موج نو اینقدر منفعلند؟ شاید برای بعضی فیلمفارسی ها مفرح بنظر بیایند ولی وقتی چند فیلم را پشت سرهم ببینی و خیلی هم اهل نوستالژی نباشی حتما نگاه حقارت بار به زن و حتی به مرد آزارت میدهد.چون مردهای این فیلم ها هم یکسری نَر ِ پرخاشگرند . فکر کنم جرقه ی اولیه ی ساخت بخت پریشان بعد ازدیدن پیشکسوت رضا فاضلی زده شد. ابتدا شروع کردم به طبقه ی بندی فیلم ها و ریشه یابی اجتماعی موضوع وبه نظرم رسید که این نوع نگاه ورای علاقه ی فیلمسازان، ریشه ای محکم به لحاظ تاریخی و اجتماعی دارد و قابل بررسی ست .اول بنا را فقط برنوشتن مقاله گذاشتم.ولی متوجه شدم بدون آوردن مثال و نمونه و سند و مدرک نمیشود موضوع رو کاملا تحلیل کرد. و نهایتا به اجرای تصویری و عینی همان مقاله فکر کردم.
ساخت و تولید مستند های پژوهشی که به اسناد و شواهد تاریخی هم اشاره می کنند ، پروسه تحقیق و تولید بسیار طولانی و سختی را می طلبد ، کمی از دشواری های تولید مستند بخت پریشان برایمان بگویید ؟
برای من که در ابتدای کار تهیه کننده و سرمایه گذار نداشتم، صرفا علاقه باعث شد بروم سراغ تولید این فیلم.مهمترین مساله در ایران برای پژوهش، کمبود منابع است و در این مورد ِ بخصوص، نبود آرشیو تصویری مدون و قابل دسترس. البته درمسیر پژوهش سعید عقیقی وآقای محمد تهامی نژاد وآقای عباس بهارلو خیلی بهم کمک کردند و درواقع دیدگاهشان بسیار برایم راهگشا بود.و همچنین مطالعه کتابهای فیلمشناخت عباس بهارلو،سینمای رویاپردازایرانِ تهامی نژاد،تاریخ سینمای جمال امید و …..کتابهایی با محوریت زنان مثل جنبش حقوق زنان ،زن در بازار کار ایران ِ خانم مهرانگیز کار و مجلات و روزنامه های آن دوره …
از چه سالی تحقیق بر روی این موضوع را شروع کردی ؟
از سال ۹۰ به شکل جدی پژوهش را شروع کردم و بالطبع باید بسیاری از فیلمفارسیهای پیش ازانفلاب را میدیدم ، و آنهایی که قبلا دیدم را دوباره و دوباره ؛ این بار نه فقط برای دیدن، برای یادداشت برداشتن و مشخص کردن صحنه ها و دیالوگ ها و کنش های مهمی که منطبق با فرضیه های موجود در مقاله باشد. فکر میکنم از حدود هزار و چند فیلمی که قبل از انقلاب ساخته شده ، منهای آن فیلم هایی که نسخه ای ازشان وجود ندارد،تقریبا بالای ۹۰ درصد شان رو دیدم و تعدادی را هم با مساعدت خانم لادن طاهری درفیلمخانه ی ملی دیدم و فیلمها را بر اساس نقش هایی که از زن ها ترسیم شده طبقه بندی کردم . پروسه ی تولید در یکی دو مقطع بخاطر نبود نسخه های با کیفیت از فیلمهای انتخاب شده در پژوهش متوقف شد.خوشبختانه به مرور کیفیت قابل قبولی از بعضی فیلمها بیرون آمد و پروژه دوباره این بار با سرمایه گذاری هادی توحیدی راه افتاد البته همچنان بعضی از فیلم ها یا موجود نیستند یا از آن ها نسخه ی بی کیفیتی دردسترس است مثل فیلم بی پناه گرجی عبادیا که در فیلم از آن استفاده کردم و اتفاقا فیلم خیلی مهمی هم هست چون از نخستین فیلمهای ایرانی ست که قتل ناموسی در آن اتفاق می افتد.
تدوین فیلم چقدر طول کشید ؟
در فیلم – مقاله ، تعریف تدوین تا حدی تغییر می کند. تدوین به نوعی بازسازی فیلم نامه بر اساس منابع موجود و نسخه های در دسترس است ؛ خصوصا در مورد این فیلم که مواد تصویری و منبع مکتوب بسیار زیادی وجود داشت، اما بسیاری از آن ها قابل استفاده نمبود یا اصلا نسبتی با هدف تحقیق نداشت.اینکه فیلم ریتم مناسب داشته باشد و بیننده فقط بمباران اطلاعاتی نشود خیلی برایم مهم بود.به همین خاطر بسیاری ازاطلاعات را کنار کذاشتم .فیلم را در چند مرحله تدوین کردیم. در ابتدا با امیر رضا پور به یک نسخه ۱۱۰ دقیقه ای رسیدیم که بنظرم مطول و پرگو آمد.و بعد با بازنگری و تدوین مجدد فرید حسینی به نسخه ی فعلی رسیدیم .
پروسه تولید فیلم را به چه شکل پیش بردی؟ آیا در زمان پروسه جمع آوری اطلاعات و پژوهش هایی که داشتی ، فیلمبرداری هم می کردی ؟
من مصاحبه ها را بین سالهای ۹۰ تا ۹۴ گرفتم .در واقع مصاحبه ها جزیی از پژوهش محسوب می شدند . البته حجم مصاحبه های فیلم چندان زیاد نیست ، و قرارم بر این نبود که صرفا مصاحبه به فیلم جهت بدهد. مثلا برای گرفتن مصاحبه ی تصویری سراغ بازیگران نرفتم وفقط با چند نفر مثل زنده یاد ایرن ،خانم پوری بنایی و خانم ژاله علو …. گفت و گو کردم چون بنظرم بیش ازآنکه نگاه بازیگر مهم باشد نگاه تهیه کننده و کارگردان و نویسنده بعنوان مولف مهم است . نکته ی مهم این است که جز فروغ فرخ زاد ، مروا نبیلی و شهرزاد که هر کدام یک فیلم ساخته اند ،ما در سینمای پیش از انقلاب ایران فیلم ساز زن نداشته ایم.یعنی زیر یک در صد از اندیشه ی سینمای ایران در قبل از انقلاب به زن ها تعلق داشته و این نشان می دهد که سینمای ایران حتی در شکل ظاهری اش تا چه حد مردانه است.در واقع یکی از ریشه های نگاه مردسالار ، حضور چشمگیر مردها در پشت و جلوی دوربین است. من با خانم گلی ترقی صحبت کردم که نام اش به عنوان فیلم نامه نویس در عنوان بندی فیلم بی تا امده . ایشان گفتند که اساسا چیزی به اسم فیلمنامه ننوشته اند ،وچیزی در قالب داستان برای همسرشان هژیر داریوش نوشته اند که کارگردان فیلم بی تاست. البته در آن دوره چیزی به نام فیلم نامه به شکلی که ما امروز می شناسیم وجود نداشته. مثلا گفته شده که خانم شهلا ریاحی نخستین کارگردان زن در سینمای ایران است ، ولی نمی شود مطمئن بود.به همین دلیل در گفتار متن فیلم ، فقط به عبارت ” به گواه منابع مکتوب” در این زمینه اکتفا کردم.
به نظر می رسد در ساخت این فیلم بر خلاف بسیاری دیگر از فیلمسازان مستند که فیلم خود را با انبوهی از مصاحبه ها پیش می برند ، سعی کرده ای که با اتکا به رویکرد تحلیلی نسبت به سینمای قبل از انقلاب ،با آدمها و شخصیت های گزیده ای از عوامل سینمای آن سالها مصاحبه کنی…
قبل از شروع فیلمبرداری مسیر فیلم برایم مشخص بود و در واقع نمی خواستم بدون پژوهش و از دل مصاحبه فیلم را شکل بدهم و قبلا هم اشاره کردم فیلم از روی مقاله ساخته شده و طبیعتا رفتم سراغ کسانی که بنظرم آدمهای موثرسینمای آن دوران بودند. چون در آن مقطع به آقای بیضایی دسترسی نداشتم ازخانم لاهیجی خواستم درباره ی تنها فیلمساز زن محورقبل ازانقلاب صحبت کنند. رضا صفایی بعنوان پرکارترین فیلمسازپیش از انقلاب ، علی عباسی ازمتفاوت ترین تهیه کنندگان آن دوره که در کارنامه اش هم فیلم های تجاری دیده می شود و هم فیلم های موسوم به موج نو، مسعود کیمیایی از تاثیرگذارترین فیلمسازان قبل از انقلاب و شهرزاد که هم رقاصه بوده و هم بازیگر وهم فیلمساز.
ابتدای فیلم با اشاره ای به کهن الگوهای ذهنی و روانشناختی جامعه ایران آغاز میشه و در پیوند با سینما ، به برجسته سازی مفاهیم و الگوهایی میرسی که ظاهرا در سینمای قبل از انقلاب پایه بسیاری از تولیدات سه دهه سینمای ما است .
این الگوها حتما ریشه ی جامعه شناختی دارد و سینما فقط آینه ای ست برای انعکاس آن . اما جغرافیای فکری بخشی از طبقات جامعه را طی سه دهه به طور مداوم نمایندگی می کند.تقریبا از سال ۱۳۲۷ تا ۱۳۵۷ ، ما می توانیم سه گروه زن را در فیلم های فارسی ببینیم: زنی که نقش مادر و همسر را بازی می کند و پاکدامن باقی می ماند، زنی که فریب می خورد و جایگاهش متزلزل می شود ، و زنی که مرد را فریب می دهد و غالبا تاوان اش را می پردازد.زن ها معمولا موجوداتی فاقد فکر و تدبیرند و همواره کارهایی انجام می دهند که سبب دردسر مرد می شود.در یک دوره ، زن در حد ابزار در کنار شخصیت مرد حضور دارد . بعد به تدریج اگر هم طبقه ی مرد باشد ، کنار او می ایستد و اگر از طبقه ی فرادست باشد ، مدام تمنا می کند که مرد او را بپذیرد و از جانب مرد فقیر مورد تحقیر واقع می شود تا دست آخر بتواند جایی بر سر سفره ی مرد بنشیند و به عنوان جایزه ی قهرمان فیلم ، هویت پیدا کند.از قیصر به بعد ، هویّت جنسی زن ابعاد واضح تری پیدا می کند و کلید واژه هایی مثل ناموس ، غیرت و آبرو ورد زبان آدم های فیلم ها می شود.پس اگر زنان میان سال را استثنا کنیم ، حضور هر زن جوان در حکم ابزاری برای به خطر افتادن ناموس مرد است. یعنی مردان سعی می کنند با نگهبانی ناموس زن در برابر هجوم مردان دیگر، غیرت خود را نیز حفظ کنند.به همین دلیل در سینمای قبل از انقلاب ،زنانی که هویت جنسی شان ابزار رقابت مردان نیست ، بسیارکم اند.
سینمای بعد از سال ۵۷ را چطور میبینی ؟ با توجه به اینکه تحولات زیادی هم در جامعه و هم در سینما اتفاق افتاده وما امروزه بازیگرها و فیلمسازان زن خیلی فعال و معتبری را داریم که در بالاترین سطح مشغول فعالیت هستند . فکر میکنی آن نگاه مسلط مرد سالار که در سینمای قبل از انقلاب حاکم بود امروزه از بین رفته ؟
بخت پریشان حتما باید دنباله ای داشته باشد و باید به زن در سینمای بعد از انقلاب هم پرداخته بشود. متاسفانه نگاه مسلط همچنان مرد محور است و عجیب اینکه فیلمفارسی کاشفانی ستایشگر پیدا کرده ودر جریان اصلی هم بسیاری ازفیلمهای قبلی بازتولید میشوند. البته با توجه به نقش فعالتر زنها در بعد از انقلاب و حضورپررنگتر زنها درجریان فیلمسازی فیلم های بیشتری با محوریت و کنش زنانه ساخته میشود.
میتونی از چند تا فیلم اسم ببری که به نظرت در سینمای ایران، نگاه انسانی نسبت به کاراکتر زن داشته ؟
به نظرم نگاه انسان محور،فارغ از تفکیک های جنسیتی بسیار مهمتر است. در کل، سینمای ایران در بیشتر موارد بیش از اینکه شخصیت محورباشد موضوع محور است.وقتی شخصیت پردازی درست باشد زن بودن و مرد بودن دیگر آن معنایی را که امروز در سینمای ایران دارد نخواهد داشت. امیدوارم در آینده فیلمهای شخصیت محوربیشتری ببینیم.
گفتگو از : کمال پورکاوه