سینمای ایراننقد و یادداشتهمه مطالب

درباره فیلم تختی و عصبانیت گمراه کننده هوشنگ گلمکانی و خسرو نقیبی

سایت تحلیلی خبری فیلمروز: فیلم غلامرضا تختی با صرف بودجه ای حدود هشت میلیارد تومان به تولید رسیده و در بهترین زمان اکران نوروزی تا این لحظه کمتر از هفتصد میلیون تومان فروش داشته است.در این میان عده ای از منتقدان همچون هوشنگ گلمکانی و خسرونقیبی ضمن اظهار تاسف از فروش پایین و غیر قابل تصور فیلم تختی، سلیقه سینما روهای ایرانی را شرم آور خوانده و با ذکر جملاتی عجیب، دیده نشدن فیلم تختی را نوعی بی احترامی به شخصیت خود مخاطبان عنوان کرده اند.

خسرو نقیبی که گویا به شدت تحت تاثیر تصاویر فیلم تختی قرار گرفته، تعارف را کنار گذاشته و آخرین ساخته بهرام توکلی را ” بهترین فیلم چند سال اخیر ایران، با اجرایی در حد بهترین آثار روز سینمای جهان دانسته است!! “.فارغ از اینکه دوستان منتقد ما با کدام متر و معیار به چنین کشف شگفت انگیزی در سینمای ایران نائل شده اند، ادبیات سخیف به کار رفته در نوشته های آنان که از پند و اندرزهای معمول عبور کرده و با تحقیر مخاطب به خاطر تماشا نکردن فیلم دلخواه، نوعی گشت ارشاد سینمایی را تداعی می سازد، از آن دست اتفاقات خطرناکی است که قرار است با فضاسازی گمراه کننده، آثار نازل و الکنی چون تختی را با پیش کشیدن بحث هایی چون سلیقه عامه، بعنوان آثاری برتری که می تواند چراغ راه سینمای ایران باشد معرفی کند. ذکر جملاتی چون:” دیگر اگر فیلم زندگی جهان پهلوانتان را نمی روید ببینید، چه میبینید؟ دو سمت سلیقه شده خشتک و لاکچری؟ فقط این ها ارزش دارد که پول بلیت بدهید؟چشمتان اذیت میشود قاب خوب ببینید؟و … آن هم درباره فیلم تلف شده ای چون تختی از آن دست ژست های روشنفکرانه ای است که راه خود را از چاله میدان ها به رسانه ها باز کرده است.

درباره فیلم تختی و عصبانیت گمراه کننده هوشنگ گلمکانی و خسرو نقیبی
بهرام توکلی کارگردان و سعید ملکان تهیه کننده فیلم تختی

جواب سوال دوستان منتقد که برای نفروختن اثر محبوبشان در میان مردم رگ گردنی شده اند، بسیار ساده است: متاسفانه تختی فیلم خوبی نیست و در شناخت شخصیت تختی و نزدیکی به دغدغه ها و زندگی اش به مخاطب موفق عمل نمیکند.خوشبختانه عامه مردم سینما رو این مساله را درک کرده و جلوتر از سردبیر محترم مجله فیلم و آن منتقدی که تمام دستاورد نوشتاری اش در فیلمنامه پرت و پلای فیلم ” خانه کاغذی”  خلاصه شده است، فیلم قلابی را از اصل تشخیص داده و تفاوتهای سینمای روز جهان را با ایران درک می کنند به نظر می رسد همین فاصله میان منتقدان و مخاطبان امروزه است که نوشته های دوستان عصبانی ما را بیهوده و بی اثر ساخته است. مخاطبانی که بدون توجه به خوش آمدنها و نیامدنهای منتقدان و بی هیچ شرمساری به دیدار فیلم فروشنده اصغر فرهادی، ابد و یک روز سعید روستایی و حتی آشغالهای دوست داشتنی در فصل بد اکران نیز رفته اند.شاید نگاهی کلی به فیلم تختی بتواند منتقدان ما و حواریونشان را از گمراهی ای که به آن دچار شده اند بیرون آورد:

چرا تختی فیلم خوبی نیست ؟

۱-بهرام توکلی و همکار فیلمنامه نویسش( سعید ملکان) بی اعتنا به عناصر درام پردازی در یک اثر سینمایی که قرار است برچسب ” درام زندگینامه ای ”  را هم به همراه داشته باشد،بیش از آنکه به کشمکش میان تختی و خانواده اش، تختی و دیگر کشتی گیران حاضر در تیم ملی، تختی و ساواک، تختی و مصدق، تختی و سیاست، تختی و زندگی خانوادگی اش بپردازد ، با هدر دادن چنین سوژه نابی، تنها به اشاراتی کوتاه و گذرا بسنده کرده و در مواردی چون ازدواج و تمایلات سیاسی تختی ، به سبک فیلم های هندی خلق الساعه عمل کرده و مثلا فصل ازدواج و به دنیا آمدن فرزند تختی را در عرض ده دقیقه برگزار میکند.( احتمالا نوعی از سینمای روز که خسرو نقیبی به آن اشاره کرده است، سینمای روز هند بوده است )

۲-برای دوستانی که تمایل به شناخت تختی داشته باشند ، مرور کوتاهی بر نوشته های اینترنتی و سایت ویکی پدیا، اطلاعات بهتر و درخور اعتناتری نسبت به اثر تصویری بهرام توکلی در دسترس آنان قرار میدهد.حذف کامل نحوه آشنایی تختی با همسرش و تاثیرات اجتماعی و روانی این ازدواج بر روی تختی در کنار اشارات سادولوحانه به فعالیت های سیاسی او در قالب نمایش عکس مصدق و حضورش در میتینگ بی خاصیت سیاسی از آن دست مواردی است که پروژه هشت میلیاردی سعید ملکان را هدر رفته جلوه می دهد.

درباره فیلم تختی و عصبانیت گمراه کننده هوشنگ گلمکانی و خسرو نقیبی
ماهور الوند در صحنه ای از فیلم تختی

فیلم آنقدر درگیر نشان دادن صفاتی چون جوانمردی تختی است که با دوری از درام، مدام تماشاگرش را با نشان دادن تصاویری مجزا از  کمک های او به نیازمندان و فقرا بمباران کرده( چیزی که تماشاگر ایرانی اتفاقا قبل از شروع فیلم هم از آن با اطلاع است) و راه را برای نزدیکی به دغدغه های ذهنی و مثلا دلایل دوری اش از دختر همسایه ای که به او علاقمند است میبندد.همین دوری گزیدن از دغدغه های شخصیت مرکزی فیلم است که دلایل و احساسات او را برای نزدیک شدن به کاراکتری چون شهلا توکلی و ازدواج با او را، که با حضور بی روح و مترسک گونه بهنوش طباطبایی تصویر شده است، متوجه نمیشویم.

۳-بهرام توکلی حتی در کارگردانی و اجرای صحنه هایی که به زعم او مهم آمده است( بر عکس نظر بسیاری از منتقدان) نیز ناتوان به نظر می رسد.بازسازی فصل کشتی گرفتن او در المپیک با حریف آمریکایی،در غیاب کشمکش دراماتیک میان شخصیتها و دوری گزیدن فیلمساز از شرح و بسط موقعیت موجود، بدون اینکه بتواند تماشاگر را با خود و موقعیت خلق شده درگیر نماید به پایان می رسد.این صحنه کلیدی، در اجرا حتی از فیلم های رزمی چهل سال قبل بروس لی و جکی چان هم عقبتر ایستاده و رستاخیز دوباره قهرمان را بدون کوچکترین درگیری احساسی با مخاطب برگزار میکند.شاید تعریف دوباره کشمکش برای منتقدان هیجان زده ای که تختی را با آثار روز سینمای حهان مقایسه میکنند خالی از لطف نباشد : ” کشمکش یا تقابل از مقابل هم قرار گرفتن دو نیرو( شخصیت و یا انگیزه) متضاد و خلاف جهت بوجود می آید. کشمکش همان چیزی است که قصه را از ایستایی و کسالت دور می نماید”

خواهشا پای عباراتی چون داکیودرام و مستند داستانی را برای آثاری از این دست پیش نکشید که اوضاع مضحک تر از  ادعای پابه پایی تختی با آثار روز سینمای جهان خواهد شد.دلایل شکست فیلمی چون تختی آنقدر ساده است که از ذهن پیچیده هوشنگ گلمکانی و خسرونقیبی به دور مانده است: بهرام توکلی در شخصیت پردازی سینمایی کاراکتر محوری اش، در ایجاد درام و کشمکش میان شخصیت ها ، در آشکار ساختن دغدغه های شخصی، سیاسی و  اجتماعی و ورزشی اش و در اجرا و انتخاب نمایش بسیاری از فصل های زندگی این قهرمان ملی ناکام و ناتوان به نظر می رسد.

پینوشت: شاید خسرو نقیبی نداند اما واقعیت این است که مردم به سینما نمیروند که شمایل بی روح ” غرور ملی ” شان را ببینند. مردم به سینما می روند که فیلم ببینند.همین. حالا اگر آن فیلم بتواند با نمایش تاثیرگذار شخصیت های محبوبی چون تختی، غرور ملی را هم تقویت نماید چه خوب، اما متاسفانه یا خوشبختانه برای دست یابی به آن غرور ملی در بستر سینما به داستان، درام و کشمکش نیاز است.چیزی که سعید ملکان و بهرام توکلی علیرغم در اختیار داشتنش آن را هدر داده اند.

نوشته: کمال پورکاوه

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا