اخباراخبارسینمای ایرانسینمای جهاننقد و یادداشتهمه مطالب

نگاهی به فیلم “همه می دانند”،آخرین ساخته اصغر فرهادی

 

آیا در بررسی فیلم ” همه می دانند” باید به دنبال نشانه هایی از آثار قبلی اصغر فرهادی بعنوان یک فیلمساز ایرانی باشیم یا اینکه می توان مستقل ازنام کارگردان هم به نقد اثر پرداخت؟

سایت تحلیلی خبری فیلمروز:مواجهه با فیلم “همه می دانند ” کار آسانی نیست.اگر بخواهیم از منظر تئوری مولف  و بعنوان فیلمی دیگر از اصغر فرهادی به آن نگاه کنیم ، با  اتکا به حضور این همه ستاره های سینما که جلوی دوربین خود نمایی میکنند ، بی اختبار پای عباراتی چون حمایت از فیلمساز هموطن  راهم به ناخودآگاهمان باز کرده و در نقد فیلم ، راه را برای ارائه تفسیرها و نمادهایی چون مسیح ، شاه لیر شکسپیر و غیره فراهم می آوریم . اما اگر بخواهیم به تیتراژ ابتدایی فیلم بی اعتنا باشیم و نام اصغر فرهادی را در پیشانی فیلمی که به تماشای آن نشسته ایم نادیده بگیریم و به خود اثر نمایشی رجوع کنیم ، آن گاه مسیرمان کمی متفاوت تر از قبل خواهد بود .

همه می دانند ، با مدت زمان طولانی خود (حدود ۱۳۰ دقیقه) خیلی دیر شروع شده و توفیق چندانی نیز در درگیر کردن تماشاگر با شخصیت ها و وقایع پیش آمده پیدا نمی کند . نقطه عطف ابتدایی فیلم که همان  ناپدید شدن ( دزدیده  شدن )  دختر نوجوان فیلم است با مقدمه ای طولانی و البته ناکارآمد در دقیقه ۳۰ فیلم اتفاق می افتد و تلاش فیلمساز برای مظنون نشان دادن شخصیت های مختلفی که در مراسم عروسی حضور داشته اند ( همانند کار ی که آگاتا کریستی در رمان جاه طلبانه اش،” قطار سریع السیر شرق ” کرده است )  تنها در حد اشاراتی گذرا و با اتکا به چند دیالوگ ساده ناکام مانده و تعلیق  و کشش مورد انتظار، به مخاطب منتقل نمی شود.

نگاهی به فیلم "همه می دانند"،آخرین ساخته اصغر فرهادی
پنه لوپه کروز و ریکاردو دارین در صحنه ای از فیلم همه می دانند ساخته اصغر فرهادی

احساس پشیمانی ناگهانی دختر فقیر خانواده  که او را در انتهای فیلم به سمت مخفیگاهی در دل جنگل می کشاند ، به همراه حضور آزار دهنده کاراکتر پلیس بازنشسته در فیلم ،از آن دست ایده هایی است که تنها می توانستیم در فیلمفارسیهای دهه پنجاه  و یا سینمای هند شاهد باشیم . ایده ای که پایان بندی “همه می دانند “را تبدیل به بکی از نا امید کننده ترین پایان بندی های چند سال اخیر سینمای فرهادی کرده است.

اما همه میدانند فارغ از تمام ضعفهایش  که آن را به فیلمی متوسط برای مخاطب تبدیل کرده است ، مهارت اصغر فرهادی را در کار با عوامل حرفه ای سینما ، آن هم در چهارچوبی جهانی ، بیش از پیش نمایان می سازد . تصویر سازی قابل باور او از رفتار و گفتار  شخصیت ها  در دل دهکده ای کوچک  آن هم در سرزمینی چون اسپانیا ، کار دشواری است که فرهادی را بعنوان حرفه ای ترین فیلمساز حال حاضر در ایران معرفی میکند .کارگردانی مسلط او در اجرای مراسم عروسی که  در کنار تدوین خوب هایده صفی یاری ،  ریتم و تمپوی مناسبی به اثر بخشیده همراه با تصویر سازی مزرعه انگور که همچون ترجیع بندی تکرار شونده ، ثمره تلاش تمام عمر پاکو( خاویر باردم ) را به مخاطب یادآور می شود از آن دست نکاتی است که ما را همچنان به اصغر فرهادی و روند فیلمسازی او  امیدوار می سازد .

نوشته:کمال پورکاوه

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا