سایت خبری تحلیلی فیلمروز :زمانی که روی صندلی نمایش می نشینم، نگرانی های زیادی دارم، قرار است یک ساعت و نیم نمایشی را ببینم که ترکیبی از عروسک و بازیگر است، در ذهنم اسم تمام تئاترهای عروسکی بدی که دیده ام، رژه باشکوهی می روند. اما با شروع نمایش کم کم جادو شروع می شود.
عروسک های زیبا و شگفت انگیز با بازی بازیگران عالی جلوی چشمت جادو می کنند و تو طعم خوش خیال را روی صحنه درک می کنی و بال های خیالت را می گشایی و همراهشان می روی. حالا اسم نمایش «ماکاندو» به عنوان یک تئاتر عروسکی خوب در ذهنم ثبت شده است. در ادامه گپ و گفتی با آزاده انصاری کارگردان و بهرام افشاری، رامین سیار دشتی و فرزین محدث بازیگران گروه نمایش «ماکاندو» صورت گرفته که می خوانید.
زوج هنری آزاده انصاری و نادر برهانیمرند
چرا تصمیم گرفتید در این زمان و شرایط یک نمایش عروسکی را به روی صحنه ببرید؟
آزاده انصاری: من در دانشگاه تئاتر عروسکی خواندم و سال ها هم در همین زمینه کار کردم. با توجه به شناختی که از ظرفیت دنیای نمایش عروسکی داشتم، سه کارم صرفا عروسکی نبوده و ترکیبی از عروسک و انسان داشتم. براساس قصه «بوف کور»، نمایشنامه «برای سایه نوشتن ها» را همسرم نوشته که هنوز اقبال برای عموم نداشته است، به این دلیل که جز جشنواره سال ۸۹ اجازه اجرای دیگری به ما ندادند. یکی دیگر براساس «مسخ» کافکا بود که سال پیش با عنوان «خوش بختی های کوچک سوسک شدن» و این اثر آخرم که محصول سال ۸۷ است. «ماکاندو» برایم تغییر و تحولی بود که بیشتر به سمت بهره بردن از ظرفیت های تئاتر عروسکی در کنار تمام امکانات و ایده هایم بروم. «ماکاندو» درواقع اثری ترکیبی و تلفیقی است.
فکر می کنید برای یک بازیگر چه ریسک هایی برای بازی در یک تئاتر عروسکی وجود دارد؟
بهرام افشاری: من این اثر را عروسکی نمی بینم. درواقع نمایش «ماکاندو» ترکیبی از همه چیز است؛ بخشی عروسک گردانی، بخشی روایت گری است و از هر بخشی هنرها به خصوص تئاتر امتیازهایی برای خودش جمع کرده است. من سعی کردم همیشه تجربیات تازه کسب کنم. به نظرم تا اینجا هم موفق بوده ام. یک مدت به دلیل کار تصویر نمی توانستم تئاتر بازی کنم، ولی خوشحالم که با این کار دوباره برگشتم به تئاتر. من این کار را چند سال پیش دیده بودم و همیشه دوست داشتم به جای سیامک صدای مارکز را بگویم و خوشحالم بعد از گذر زمان این اتفاق افتاد. چیزی خوشایندتر از این نیست که فرد از محصول خودش راضی باشد و این اتفاق هم افتاد و من هم راضی ام.
رامین سیار دشتی: این کار برایم کمی خاص است، به این دلیل برای بار سوم به نمایش «ماکاندو» دعوت شدم. از همان روز اولی که کار کردیم، به نظرم همه چیز از همه لحاظ ویژه بود. تلفیق عروسک و تئاتر غیرعروسکی خیلی سخت است و اگر با دقت نظر و جزییات اتفاق نیفتد، موفق نخواهدبود. من یکی از علاقه مندان به رشته تئاتر عروسکی هستم. واقعا از دنیای تئاتر عروسکی دور نبودم و اولین تجربه حرفه ای من در تئاتر، عروسکی بود. همیشه خوشحال می شدم که در چنین آثاری باشم. «تولد غمگین پسر آهنی» برمبنای اثری از تیم برتون که سال گذشته در تالار انتظامی اجرا رفت، ترکیبی از نمایش سایه بود.فرزین محدث: ما این ریسک را در سال ۸۷ انجام دادیم. وقتی برای اولین بار بر روی صحنه این نمایش رفتم، کاندیدای بازیگری شدم و اتفاقات خوبی برای این اثر افتاد. اجرای دوم آن در انتظامی هم موفق بود و وقتی خانم انصاری به من گفت قرار است باز هم همان نمایش را اجرا برویم، خیلی خوشحال شدم، به این دلیل که برایم نتایج خوبی به همراه داشت. دلم می خواست باز هم این اثر را اجرا بروم، با این که تجربیات خیلی زیادی به دست آورده ام. آن سال ها من ۲۷، ۲۸ ساله بودم و حالا ۳۸ ساله ام و خیلی چیزها برایم تغییر کرده و نقش فرشته هم همین طور. جهان بینی و نگاهم به عشق و هستی عوض شده، در نتیجه جنس بازی عوض می شود. من باید آن قدر در بازیگری عمیق می شدم تا این کاراکتر را که همه نقشش با چشم است، به خوبی نمایش دهم.
اصولا مردم فکر می کنند نمایشی که عروسک دارد، مخصوص کودکان است. از این که یک اثر با این عروسک های زیبا را برای اجرایی انتقادی برای بزرگ سال بسازید، نترسیدید؟ اجرای چنین ژانری، چه ریسک هایی دارد؟
آزاده انصاری: بخشی که کار ما را سخت می کند، همین نگاه ناخودآگاه اشتباه مخاطب است که فکر می کند هر کاری عروسک دارد، برای کودکان است. البته من از کار کودک فرار نمی کنم، به این دلیل که فکر می کنم ما موظفیم کودکان را سمت تئاتر بکشانیم. نباید فکر کنیم کاری که کودکانه ا ست، درجه پایین تر دارد. به نظرم هر کدام از ما بتوانیم رسالتمان را برای کودکان بهتر انجام دهیم، موفق تر هستیم. «ماکاندو» نمایشی است که مناسب کودکان خردسال نیست و بچه های بالای ۱۰ سال خیلی خوب با آن ارتباط برقرار می کنند.
بزرگ ترها هم که به جای خود. پس صرفا اثر برای کودکان نیست و گروه بندی خاص خودش را دارد. واقعا آثاری هستند که حتی پسر خودم را می برم تا ببیند و بهتر از بزرگ ترها با آن ارتباط برقرار می کند. فکر می کنم بچه های ما آن قدر باهوش هستند که با تئاتر ارتباط خوبی برقرار کنند، به شرط این که ما به آن ها خوراک خوبی بدهیم. بچه ها خوراک اشتباه دارند و پای برنامه هایی می نشینند که برایشان خوب نیست. متاسفانه بزرگسالان حس دافعه ای دارند که می گویند اثر مناسب ما نیست. من می گویم اصلا چه بهتر که گاهی کودک درون ما فعال شود و بازی کند. وقتی کاری می تواند ما را به دنیای جاده، رویا و… ببرد، چه بهتر که آن را ببینیم و لذت ببریم.
بهرام افشاری: فکر می کنم این نگاه به دلیل نمایش های ضعیفی بوده که دیده اند. من به همه کسانی که در تئاتر کار می کنند، احترام می گذارم و مسلما کسی نمی خواهد اثر ضعیفی به صحنه ببرد، ولی برخی آثار در سطح باقی می مانند و درگیر مسائل دیگری می شوند. وقتی اثری مثل «ماکاندو» همه ویژگی ها را دارد، حتی من را در کنار صحنه به جای دیگری می برد و جادو می کند. به خصوص با موسیقی شاهکار فرزاد فزونی که هنرش قابل ستایش است، که فضا را به زیبایی پر می کند. هم چنین قدرت عروسک گردانان ما که احساس می کنی واقعا عروسک ها زیبا هستند.رامین سیار دشتی: فکر نمی کنم این طور باشد. من با آزاده تا حدودی موافقم. اصولا در هر کاری عروسک را اگر به عنوان تکنیک کنار بگذاریم، می تواند ضعف وجود داشته باشد. مهم تماشاگر است که جذب یک کار شود، ببیند و قضاوت کند که از نظر کیفی کجا ایستاده ایم. در «ماکاندو» به شهادت حرفه ای ها تئاتر، نمایش دوست داشتنی و خوب بود و می توان آن را کامل دانست. ضرباهنگ خوبی در نمایش وجود دارد، فانتزی و جادو و طنز کافی دارد. خیال انگیزی مقوله مهمی است که در نمایش عروسکی باید باشد و ما گاهی می بینیم آثاری به عنوان نمایش عروسکی روی کار رفتند که این خصوصیت اصلی و اساسی را نداشته اند.
به نظر شما حضور عروسک در اثری که انتقادی است، چه کمکی به کارگردان می کند؟
آزاده انصاری: حداقل در این کار که به من خیلی کمک کرد. من سعی کردم از دو گونه مختلف بهترین استفاده را ببرم. همه گابریل گارسیا مارکز را می شناسیم و شهرت او مربوط به رئالیسم جادویی است. فکر می کنم کاری که ما کردیم، نزدیک ترین شکلی بود که می توانست رئالیسم جادویی باشد. عروسک به من این کمک را کرد تا بتوانم قصه ای را که بیشتر حالت روایت داشت، به قصه تبدیل کنم تا به سرزمین خیالی مارکز نزدیک شویم. چه بهتر که این سرزمین ترکیبی باشد از انسان و عروسک. در قصه به ازای عروسک ها در دنیای واقعی بازیگران را داریم، یعنی انگار ما عروسک ها را در دنیای واقعی می بینیم. مثل فیلم سینمایی که هم نمای کلوزآپ داریم، هم نمای نزدیک.
بازخورد تماشاگران نسبت به نمایشتان چطور بوده است؟
آزاده انصاری: آن ها خیلی شگفت زده می شوند و این برایم خیلی ارزشمند است. بهترین کلمه ای که می توان در مورد بازتاب تماشاگران گفت، همین شگفت زدگی است. اوایل اثر گیچ هستند که با چه نمایشی رو به رو خواهدشد و نمی دانند کمدی می بینند یا نه؟ کم کم ولی رها می شوند و با اثر همراهی می کنند.فرزین محدث: «ماکاندو» در مورد مقوله ای صحبت می کند که در زندگی ها فراموش شده است؛ مقوله عشق. این مقوله در تئاترهای ما دیگر نیست و همه می آیند که بخندانند و یک سری افراد ویژه هم می آیند که سالن پر کنند. اما وقتی عشق مطرح می شود، ماجرا فرق می کند. عشق یک کودکی که قرار است توسط موجود دیگری کشته شود، عشق اثیری و… حداقل تماشاگر این نمایش از سالن که خارج می شود، حال خوشی دارد و این اتفاق مهمی است.
اثری که عروسک و انسان توأم با هم در آن حضور دارند، چقدر زمان برای اجرا لازم دارد؟
آزاده انصاری: ما زا سال ۸۶ تمرین این نمایش را شروع کردیم تا به امروز دو بار این نمایش اجرای عموم رفته است. از زمانی که روی متن کار کردیم، تا زمانی که عروسک ها را ساختیم، یک سال زمان گذشت. برای بازتولید این نمایش ما تقریبا سه ماه وقت گذاشتیم. همیشه سعی می کنم خوب تمرین کنم، به این دلیل که هم لذت بخش است و هم نمایش از همین دوره تمرین حاصل می شود. اصولا همیشه هفت، هشت ماهی نمایش هایم زمان می برد. من واقعا می دانم عروسک هایی که می خواهم، چه هستند و در تمام مراحل در ساخت عروسک دخالت می کنم و نظر و پیشنهادم را می دهم.
گفتن یک چیز و تبحر عروسک ساز یک چیز دیگر. فرناز بهزادی خوشبختانه به عنوان طراح عروسک در کنارم بود و دقیقا همان را که می خواستم، از آب در می آورد. تلفیقی کارکردن یا عروسکی کارکردن خیلی سخت است. وقتی با انسان کار می کنیم، تکلیف روشن است، ولی کار عروسکی باید تماشاگر را جذب کند و او را شگفت زده کند، وگرنه مخاطب او را پس می زند. ما در عروسکی تلویزیونی کار مهمی داشتیم، ولی درمجموع آن قدر آثار ضعیف است که مخاطب را می ترساند.
بهرام افشاری: من یک ماه و چند روز بر سر تمرین این نمایش بودم، به این دلیل که باید ابتدا عروسک ها سر و شکل می گرفتند و به مراحلی از تمرین می رسیدند تا در مرحله بعد ما وارد کار می شدیم.
چه احساسی داشتید که عروسکی شبیه شخصیت خودتان وجود داشت و با آن هم بازی بودید؟
فرزین محدث: جذابیت همین است. در این اثر نمی گویم باید عروسکی بازی کرد، ولی نمی توان کاراکتر رئالیستی هم داشت و ژست ها هم نمی تواند رئالیستی باشد، چون ژست های عروسک این گونه نیست. بازیگر باید در همان قالب بازی کند و همین مسئله، هم جذاب است و هم بسیار سخت؛ یعنی ما نیازمند خط اتصالی بین خودمان و بازیگر هستیم. به نظر می رسد یک جاهایی کاراکتر را کوچک می کنیم و یک جایی با انسان آن را بزرگ می کنیم. بازی ها در این گونه آثار که خیلی هم کم هستند، بسیار شسته رفته می شود و درواقع استرلیزه بازی می شود.رامین سیار دشتی: برای من اولین بار بود که چنین تجربه ای به دست می آوردم که عروسکی را بگردانم که درواقع اشل کوچک شده خودم است. واقعا این اتفاق خیلی جذاب بود. این سومین بار است که «ماکاندو» اجرا می شود و امیدوارم مخاطبان به دیدن آن بیایند. تئاتر عروسکی هزینه بر است و از همه لحاظ دچار بحرانیم و به دلیل شرایطی که به تئاتر تحمیل شده، دوران سختی برای کسانی است که دوست دارند تئاتر کار کنند. گرایشم به دنیای فانتزی و عروسکی بیشتر است و دوست دارم شرایط برای همه مهیا باشد تا بتوانند به خوبی کار کنند. اجرای بچه های عروسکی واقعا زحمت دارد و کار می برد. چیزی که معمولا باب شده که از همه چیز می زنند، در تئاتر عروسکی ممکن نیست و باید از آن حمایت شود.
منبع:هفته نامه چلچراغ