گفتگو با منوچهر هادی / شاید یکی دو فیلم کمدی دیگر بسازم تا آینده خودم را از لحاظ مالی تامین کنم
سایت خبری تحلیلی فیلمروز: راز موفقیت منوچهر هادی در گیشه از زبان خودش
منوچهر هادی سال ۹۵ با «من سالوادور نیستم» وارد باشگاه ۱۰ میلیاردی های سینمای ایرانی شد و سال ۹۶ با «آینه بغل»> اولی ۱۵ میلیارد و ۷۰۶ میلیون تومان فروخت و در رتبه دوم جدول فروش ایستاد و دومی ۱۸ میلیارد و ۷۸۰ میلیون تومان فروش داشته و در جایگاه سوم جدول قرار گرفته است. منوچهر هادی امسال «کارگر ساده نیازمندیم» را هم روی پرده داشت که جزء کم فروش های سال لقب گرفت. با او در این باره و همچنین راز موفقیت فیلم هایش در گیشه پرسیدیم.
فیلم موفق از نظر شما چه فیلمی است؟
فیلم چه هنری باشد و برای فستیوال ساخته شده باشد و چه کمدی و تجاری باشد باید مبتنی بر اندیشه باشد، مخاطب را در نظر بگیرد و سرگرمی ایجاد کند.
فیلم های زیادی از این ویژگی ها برخوردار هستند اما همه آن ها در گیشه موفق نیستند. فرمول ساخت فیلم ۱۰ میلیاردی چیست؟
فیلم هنری و فیلم تجاری، هرکدام فاکتورهایی دارند و مهم این است که مجموعه فاکتورها درست کنار هم چیده شوند. کارگردان باید توانایی انتخاب های هوشمندانه داشته باشد. انتخاب فیلمبردار، انتخاب قصه و انتخاب بازیگر مجموعه ای است که باعث می شود یک فیلم موفق شود.
در ۱۰ فیلم پرفروش تاریخ سینمای ایران، دو فیلم «من سالوادور نیستم» در سال ۹۵ و «آینه بغل» در سال ۹۶ را شما ساخته اید. سهم اصلی موفقیتشان کدام فاکتورهایی است که نام بردید؟
هر دوی این فیلم ها فیلم تجاری هستند و چیزی که در یک فیلم تجاری مهم است اول از همه یک فیلمنامه درست است و بعد کارگردانی که بتواند آن فیلم کمدی یا فضایی که مبتنی بر طنازی کاراکترها، دیالوگ ها و بخش های مختلف فیلم است را هدایت کند.
اما در موفقیت فیلم های شما حضور پررنگ سوپراستارها را نمی توان نادیده گرفت.
سوپراستارها را چه کسی انتخاب می کند؟ این انتخاب های دست کارگردان است که فیلم را در مسیر درست پیش می برد. مثلا در «من سالوادور نیستم» شرط من با تهیه کننده حضور رضا عطاران بود. هر کارگردانی باشد ممکن است سهم خودش را بیشتر کند و بگوید نه، رضا عطاران فیلم «آبنبات چوبی»اش یک میلیارد و ۵۰۰ فروخت.
«دراکولایش» که خودش نویسنده، کارگردان و بازیگر بود ۴ میلیارد فروخت ولی فیلم من بالای ۱۶ میلیارد فروخت.
در اصل انتخاب رضا عطاران برای موفقیت موثر بود. من در «سالوادور نیستم» کارگردانی ام را انجام دادم؛ همان کاری که در «کارگر ساده نیازمندیم» انجام دادم. شاید کارم در «سالوادور» خیلی هم ساده تر بود اما آن را برای مخاطب عام ساخته بودم و کارگر ساده را در بخش هنری و برای حظور در فستیوال های داخلی و خارجی می خواستم.
سوپراستاری چون محمدرضا گلزار با همین نگاه برای آینه بغل انتخاب شد؟
در «آینه بغل» ترکیب رضا گلزار و جواد عزتی واقعا برایم مهم بود و رویش اصرار داشتم. جواد عزتی هم زمان سر فیلم «هزارپا» بود و اساسا ما نمی توانستیم او را در این فیلم داشته باشیم اما سکانس ها و آفیش های روز و شب مان را براساس برنامه جواد عزتی تنظیم کردیم. ترکیب رضا گلزار و جواد عزتی خیلی به فروش فیلم کمک می کرد. با وجود این که حساسیت های را روی قصه و فیلمبرداری و… داشتیم انتخاب بازیگرها برایم در درجه بالایی از اهمیت قرار داشت.
این حساسیت را روی فیلم کارگر ساده نداشتید؟
راستش از جنس آن فیلم بیش از آنچه فروختیم انتظاری هم نداشتیم. کل فروشمان از آن فیلم حدود ۵۰۰ میلیون تومان بود. یعنی فروش یک روز «آینه بغل». «کارگر ساده نیازمندیم» یک فیلم شخصی بود که درونش دغدغه ها و مسائل اجتماعی را هم مطرح می کرد. برای فروشش آنچنان خوشبین نبودیم اما فکر جایزه جشنواره ها را می کردیم که البته این اتفاق هم نیفتاد.
به طور کلی مجموعه ای از عوامل مثل حضور سوپراستارها، قصه، کارگردانی، و ژانر فیلم در فروش فیلم ها تاثیرگذار است. شما سهم هر یک از این ها را چقدر می دانید؟
وقتی اساسا بخواهیم کار تجاری و کمدی بسازیم که از ابتدا به فروش و تعداد مخاطبانش فکر می کنید قطعا حضور سوپراستار مهم است اما باز هم سهم الو مختص فیلمنامه و متن است. فیلمنامه خوب و حضور سوپراستار هم قطعا نصیب کارگردانی می شود که کارش را بلد است. سوپراستارها در اصل با هر کارگردانی کار نمی کنند. این افراد هفته ای سه- چهار پیشنهاد کاری دارند اما در طول سال سه یا نهایت چهار فیلم زا آن ها دیده می شود. می توان گفت برای آن ها هم هیچ چیز به اندازه فیلمنامه و بعد کارگردان مهم نیست. برایشان مهم است با کی دارند کار می کنند. بنابراین نقش کارگردان هم در یک فیلم بسیار مهم است. کارگردانی که موقعیت ها را خوب بفهمند، بازیگران مناسبی انتخاب کند و اگر در مرحله فیلمنامه تغییری لازم است، تغییر را اعمال کند.
در فیلم های قبلی تر تان مثل زندگی جای دیگری است یا یکی می خواهد باهات حرف بزنه، گیشه برایتان مطرح نبود؟
چرا مطرح بود اما هیچ وقت آن کار را با فیلم های تجاری آن زمان مقایسه نمیکردم. معمولا مخاطب عام حوصله فیلم هنری ندارد. مخاطب عام می خواهد فیلم ببیند که سرگرم شود. مخاطب امروز فیلمی می خواهد که لحظات شادی برایش رقم بخورد. این کار را فیلم کمدی انجام می دهد. ما در آن فیلم ها هم قطعا به گیشه فکر می کردیم ولی اساسا مافیای پخش و سینمادارها که ترجیحشان فیلم های کمدی است تا هنری هم در فروش کم بی تاثیر نبودند. البته سینمادارها حق دارند چون فیلم کمدی مخاطب بیشتری دارد.
فیلم “زندگی جای دیگری است”
ولی خیلی از تهیه کننده و کارگردان ها به اکران آینه بغل معترض بودند و می گفتند فیلم خارج از نوبت اکران شده.
فیلم آینه بغل در پنج یا شش هفته اول ۱۸۰ سالن داشت. بدون هیچ پارتی بازی و مافیا. فیلم می فروخت و سینماداران خودشان می خواستند آینه بغل روی پرده باشد. خیلی از شهرستان ها فقط یک سینما دارند و آن سینمادار ترجیحش این است که فیلم بفروش اکران کند.
فکر می کنید بتوانید فیلم اجتماعی بسازید که همپای آینه بغل بفروشد؟
الان اگر قرار باشد فیلم اجتماعی بسازم مطمئنا فیلمی می سازم که فروش بالایی داشته باشد. دیگر تقریبا فاکتورهایی که برای فروش فیلم اجتماعی لازم است دستم آمده. مثلا ابد و یک روز هم بار اجتماعی و هم جنبه های سرگرمی را که مخاطب عام می خواهد دارد. به همین دلیل موفق است و فروش بالایی دارد.
از این که انگ کارگردان تجاری ساز بهتان بخورد، ناراحت نمی شوید؟
من بعد از سالوادور، کارگر ساده را ساختم. بعد زا آینه بغل هم حتما فیلم هنری و اجتماعی می سازم. در این بین سریال ملودرام «عاشقانه» را ساختم که اصلا کمدی نبود. من در همه ژانرها تجربه کسب کردم. همین حالا هم مشغول ساخت سریالی هستم که به شدت رئالیستی است. پس انگ کمدی ساز نمی تواند به من بخورد شاید یکی دو فیلم کمدی دیگر بسازم برای اینکه آینده خودم را به لحاظ مالی تامین کنم اما نه هر فیلم و به هر قیمتی.
نه با هر فیلم و به هر قیمتی، یعنی چی؟
یعنی من هم از سالوادور دفاع می کنم و هم از آینه بغل. آینه بغل یک فیلم صد در صد اجتماعی است. فیلمی که تقابل قشر فرادست و فرودست را در قالب طنز به تصویر می کشد. هدف من ساختن فیلم کمدی پر از رقص و آواز بدون هیچ گونه هدف و پیام خاصی نیست.
• در بخشی از گفت و گو نظر هادی درباره بازی همسرش، یکتا ناصر را جویا شدیم. این هم از جوابی که شنیدیم: «یکتا ذاتی بازیگری می کند و این خیلی مهم است. شاید تا حالا موقعیت برایش مهیا نشده که بتواند در فیلم اصغر فرهادی بازی کند اما در فیلم های خود من توانایی هایش را نشان داده.»
فیلم بعدی هادی چیست و پیشنهادها را بر چه اساسی می پذیرد؟
خودم را به پول نمی فروشم
منوچهر هادی نه تنها در این مصاحبه تاکید می کند نمی خواهد در ژانر کمدی بماند که پیش تر در عمل نشان داده بعد از یک فیلم کمدی سراغ کاری جدی می رود. با این حال قرار است از این قانون عدول کند. گفته هایش در مسیر آینده فیلمسازی را بخوانید:
یک کمدی دیگر
استثنائا احتمال دارد کار بعدی ام کمدی باشد چون ۵۰ درصد کار را خودم می خواهم سرمایه گذاری کنم. اما تهیه کننده فیلمم باید نفر اول ایران در تهیه کنندگی باشد که مذاکرات هم تا حدودی انجام شده. در اصل من و بهترین تهیه کننده ایران با هم باید فیلم بعدی مان را بسازیم ولی چون هم می خواهم فیلم خوب بسازم که در کلاس کار «آینه بغل» و حتی بهتر باشد و هم این که تا آخر عمرم دغدغه مالی نداشته باشم می خواهم ۵۰ درصد کار را خودم سرمایه گذاری کنم.
هر روز پیشنهاد دارم
اساسا من معتقدم بخش عمده ای از هنر باید در ذات فیلمساز و هنرمند باشد. همه این ها اکتسابی و آموختنی نیست. هم اکنون روزی نیست که برای من طرح و فیلمنامه کمدی فرستاده نشود و به نسبت کارگردان های دیگر پول های نجومی به من پیشنهاد می شود اما من خودم را به پول نمی فروشم. اگر دو کار کمدی بسازم ولی یکی از آن ها نفروشد من باختم. به همین دلیل اگر فیلم بعدی من کمدی باشد باید در حدی باشد که از آینه بغل بیشتر بفروشد.
به شرط ناصر و کایدان
بعد از فروش خیره کننده آینه بغل بالای ۵۰ پیشنهاد داشتم که ۱۰، ۱۵ نفرشان از دوستان صمیمی ام بودند اما انتخاب درست برایم در اولویت است؛ چیزی که در فیلم بعدی ام مشخص است این است که فیلمنامه نویس آن حتما بابک کایدان است و حتما همسرم یکتا ناصر یکی از نقش های اصلی را بازی می کند.
نگاهی به فیلم هایی که ۱۰ میلیاردی شدند
صفرهای چشم نواز
سال ۹۳ سینمای ایران صاحب یک عنوان جدید شد: باشگاه ۱۰ میلیاردی. در این سال فیلم «شهر موش ها۲» به کارگردانی مرضیه برومند ۱۱ میلیارد و ۳۴۰ میلیون تومان فروش کرد تا این گونه برای نخستین بار نه صفر برابر یک فیلم خودنمایی کند. یک سال بعد فیلم «محمد رسول الله (ص)» ساخته مجید مجیدی ۱۴ میلیارد را رد کرد و بالاخره در سال ۹۵ رسما باشگاه افتتاح شد. در این سال، شش فیلم بیش از ۱۰ میلیارد تومان فروش داشتند و حالا اگر فیلمی به عدد مذکور نمی رسید، شکست خورده محسوب می شد. در سالی که پشت سر گذاشتیم هم شاهد فیلم های ۱۰ میلیاردی بودیم؛
با این تفاوت که همگی کمدی هستند. دورنمای فیلم ها نشان می دهد، در سال ۹۷نیز چند فیلم به فروشی این چنین دست یابند. شاید بگویید ۱۰ میلیارد کف استاندارد فروش یک فیلم باشد؛ حرفتان کاملا درست است چرا که به موازات تورم هزینه ساخت فیلم چند برابر شده و اگر کمتر از رقم یادشده بفروشد، زیان ده به حساب می آید. از آن طرف قیمت بلیت سینماها هم افزایش داشته، به طوری که در سال ۹۶ قیمت ها دو برابر سال ۹۳ بود؛ یعنی ۱۲ هزار تومان برای سینماهای درجه یک. با این حال اگر فروش فیلم ها را با بلیت سال ۹۶ محاسبه کنیم، معدودی وارد باشگاه ۱۰ میلیاردی می شوند. این را گفتیم تا بدانیم فروش سینما در دو سال اخیر رشد چشمگیری داشته است.