اخبارجشنواره فیلم فجرسینمای ایراننقدنقد و یادداشتهمه مطالب

یادداشت سعید عقیقی درباره فضای فیلم های جشنواره امسال

امسال سال ناموس و غیرت ِسینمای ایران بود. رگ های گردن قلنبه شده بود و همه به این نتیجه رسیده بودند که باید با هر وسیله ای ، از داس و کلاه کاسکت و هواپیما و قمه و بطری خالی و چاقو تا روسری فرد ِ بی ناموس و لنگه جوراب و منقل و آب معدنی و توپ و تانک و مسلسل از ناموس ، که عبارت بود از وطن در زمان جنگ ، وطن ِ دیگری در زمان غیر از جنگ ، و زن به عنوان یک ابزار جنسی در تمام دوره ها صمیمانه دفاع کنند؛آن هم با داستان هایی بی منطق و بی هویت، و امید بسته به داد و بیداد ابزار و ابزار هایی به نام و با ظاهر ِ انسان. نشانه هایی از فرزان دلجو و آیلین ویگن، ناصرملک مطیعی و حسین گیل، امان منطقی و ایرج قادری تحت ویندوز ۲۰۱۸و تعدادی از فیلم های معاصر خارجی با طعم جلوه های تصویری در بیش تر فیلم های امسال چشم را می زد.تاریخ می فرماید که سینمای حقیر و ابتدایی جریان اصلی ایران در سال های ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷که برای شهرستان ها و جنوب شهر تهران تولید می شد و دیگر دخل و خرج نمی کرد و رقیبی توانمند چون فیلم خارجی داشت و محصولات مشترک سفارشی اش با بی تدبیری روی دست مدیران اش مانده بود، در چنین سراشیبی ای افتاد و با سر به زمین خورد. فعلا به مدد ِ پول بی زبان ، کم تر کسی متوجّه این وضعیت بحرانی ست و مخاطبان جشنواره در حال کف زدن برای جلوه های ویژه و عربده های گوشخراش ناموس پرستان و غیرت مداران اند. این سینما به چیزی بیش از ستاره و سیّاره احتیاج دارد که نامش آموزش سینماست و فرهنگ سینمایی.

 

نوشته : سعید عقیقی

0%

امتیاز کاربران: 4.7 ( 1 رای)
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا