آیا سرکوب فیلم جذابی در اکران سینما های امروز است؟ در پرونده این فیلم، نظر مردم و منتقدان موافق و مخالف را بخوانید
سایت تحلیلی خبری فیلمروز / کمال پورکاوه: فیلم « سرکوب» ساخته رضا گوران و بازی باران کوثری،سارا بهرامی و الهام کردا این روزها بر پرده سینماها است و توانسته نظرات موافق و مخالف بسیاری را به خود جلب نماید. در این پرونده کوشیدهایم معرفی کوتاهی از این اولین ساخته کارگردان شناخته شده تئاتر داشته باشیم:
مشخصات فیلم:
- نویسنده و کارگردان: رضا گوران
- بازیگران: باران کوثری، سارا بهرامی، الهام کردا، پردیس احمدیه، رویا افشار، جمشید هاشم پور
- موسیقی: آرش گوران
- مدیر فیلمبرداری: علی تبریزی
- خلاصه داستان: پس از مفقود شدن پدر، سه دختر آن خانواده بار دیگر به خانهای باز میگردند که مدتها پیش به دلیل رفتار پدر از آن رفته بودند. آنها به خانه بازگشته و در فضای سرد و بی روح آن قرار میگیرند. خانهای که مدتها پیش به دلیل رفتارهای بد پدر تبدیل به جهنم شده و آنها به هر طریقی که میتوانستند از آن فرار کرده و زندگی جدیدی را آغاز کرده اند. آنها در شرایطی به خانه بازگشته اند که از بیماری آلزایمر مادر اطلاعی نداشتند و همین موضوع منجر به بحث و جدلهای مختلفی میشود.
رضا گوران (کارگردان) درباره فیلمی که ساخته است چه میگوید:
حرف فیلم این است که ما اگر یک دعوای سیاسی هم داشته باشیم باید توجه کنیم در این روابط سیاسی چه کسی دچار فقدان میشود؟ خانواده! آیا حواسمان هست که خانوادهها ممکن است چه آسیبهایی از جریانها و نزاعهای سیاسی بخورند؟ فیلم «سرکوب» به هیچ سمتی از اصولگرایی و اصلاحطلبی و در کل هیچ جناح سیاسی نمیرود، اما تاکید میکند «خانواده» بنیان جامعه است. وقتی خانوادهای بر سر همین نزاعهای سیاسی دچار بحران میشود آن هم بدون اینکه خودش در آن نقشی داشته باشد، در واقع در آغاز یک راه بسیار وحشتناک قرار دارد، چون معمولا هر کسی آنچه را خودش باعث شده باشد راحتتر درک میکند.
* سارا بهرامی انتخاب اول من برای این نقش نبود و اشتباه من این بود. سارا رنگی که به نقش داد و جدالی که برای آن داشت غیرقابل توصیف بود. اگر اجازه داشته باشم اینطور بگویم سارا بازیگری است که با خودش مشکل و دشمنی دارد در حین بازی. یعنی خود را آزار میدهد تا لحظه لحظه نقش را در بیاورد. من هم با وسواس ذهنی بودم و تصور کنید دو نفر آدم با این پیش زمینه با هم روی یک کاراکتر کار کردیم.
بازیگران فیلم از تجربه حضور در فیلم سرکوب میگویند:
*سارا بهرامی: من وقتی یک نقشی را میخوانم اتفاقی در من میافتد. خیلی وقتها شده است احساس کردم که کار اشتباهی کردهام. اما به احساس لحظهام اعتماد میکنم. برایم جذاب است که در کارنامهام دچار تکرار نشوم. پریا برایم بسیار فاصله داشت با نقشهایی که تا آن زمان داشتم. تمام تلاشم را میکنم با کاری که میکنم بی رحم باشم. پیش آمده است که احساس کنم اشتباه کردهام، اما من جنسی از زنانگی را در پریا دیدم که تا به حال در خودم ندیده بودم.
*الهام کردا: این نقش برایم سوالهای زیادی به همراه داشت. اینکه بدانی با یک بچه اوتیستیک چطور باید رفتار کنی. با یک مادر آلزایمری باید چطور برخورد کنی. اینها را تجربه نکرده بودم و خیلی در این زمینهها با رضا حرف زدیم. پریسا ابعاد زیادی داشت و در هر لحظه حس خاصی داشت. رضا کلیدهای زیادی در ذهن من باز کرد. به غیر از تمرینهایی که موقع شروع کار کردیم. گاهی یک شب تا صبح یک پلان گرفتیم و رضا میگفت نشد برویم فردا شب دوباره میگیریم. ما مثل لشگر شکست خورده میشدیم و شب با همان فکر و وضعیت به خانه میرفتیم
حواشی فیلم:
*رضا گوران در مصاحبههای خودش از ۲۱ مورد اصلاحیهای که به فیلم اعمال شده است خبر داد و گفت: دو بار سناریو را کاملا رد کردند. با اسم تکفیر سناریو رد شد و در نهایت سرکوب با ۲۱ مورد اصلاحیه پذیرفته شد. با کمک آقای نوروز بیگی که تهیه کننده سوم بود ۲۱ مورد را به پنج مورد رساندیم که در مرحله ساخت دوباره به همان نقطه اول برگشتیم. این بود که مجبور شدم به خود فیلم فکر کنم و برای اینکه اصلاحات بیشتری نخورد، از حضور در جشنواره انصراف دادیم.
*هنگامه قاضیانی پس از دیدن سرکوب در یادداشتی ستایش آمیز درباره فیلم نوشت: سرکوب از همان لحظه آغاز شما را میکشاند به هزارتویی از حقیقتهای پنهان پشت پنجرههای خانهای از خانههای همین شهر؛ کارگردان فیلم آنقدر با مخاطب صادق است که محال است او و شخصیتها را باور نکنیم. بازیهای بینظیر و در چرخش همه بازیگران با فیلمبرداری و موسیقی و طراحی صحنه که نشان اتحاد فکری گروه است با کارگردان. همه هم را باور کردند اتفاقی که این روزها در سینمای ایران انگشت شمار است. شاید این خانه یک خانه آن طرفتر ما باشد خانهای که همه مهر سرکوب بر دست دارند و چشم و قلبشان.
چرا ممکن است فیلم را دوست نداشته باشیم؟
اگر از آن دست مخاطبانی هستید که به شوق دیدن یک داستان پر کشش و جذاب از رویارویی بازیگران مطرح زن سینمای ایران به دیدن سرکوب میروید، کاملا ناامید خواهید شد. فیلم بدون اینکه تصمیمی برای داستانگویی به شیوه مرسوم داشته باشد، میخواهد زندگی تباه شده سه زن را در قالب دیالوگهای پر حجم خود به تماشاگر نشان دهد که به دلیل دوری جستن از نمایش عمق ویژگیهای شخصیتی کاراکترها، به توفیق چندانی در این امر نیز دست پیدا نمیکند.
اثری که نه داستان جذابی برای تعریف کردن دارد و نه توانایی ترسیم شخصیتهای چند بعدی و درگیرکننده را بر پرده سینما دارد، شاید انتخابی مناسبی برای تفریح در یک بعداظهر تابستانی نباشد.
جذابیتهای فیلم کدامند؟
اگر بتوانیم حرفهای کارگردان را درباره فیلم سیاسی و دغدغه اجتماعی و صحبتهای مدروزی از این دست جدی نگیریم، آن گاه شاید بتوانیم از بازی الهام کردا (در نقش خواهری عصبی که کینهای قدیمی و از یاد نرفتنی از رفتارهای پدرش را با خود به دوش میکشد) لذت ببریم. علاقمندان مباحث تکنیکی در سینما نیز احتمالا با اشاره به طراحی صحنه و نوع فیلمبرداری فیلم که تماماً در فضای بسته یک خانه میگذرد، از میزان تسلط کارگردان و عوامل فنی تقدیر و تشکر خواهند کرد. شاید برای عدهای نیز نوع اجرای سکانس انتهایی در ترسیم یک باران سیلآسا بتواند جذابیتهای خاص خودش را داشته باشد.
نظر منتقدان موافق و مخالف:
سعید قطبی زاده: فیلم «سرکوب» پر از ایدههای بکر و ناب در باب سرگشتگی و تنهایی و ناکامی انسان معاصر است که در قالب چند شخصیت اصلی، نسلهای مختلف را درگیر این رنج و اندوه ابدی نشان میدهد: مادر و سه دختر و پرستار.
تکگوییهای رویا افشار در روایت ذهنی او به زبان ترکی، دلنشین و زیباست. از صحنههای بهیادماندنی فیلم برای من، ابتدا نمای بلندی است که به واژگونی سفره توسط پسر بیمار میانجامد (هدایت او در این نمای بلند، در حفظ راکورد زمانی و رعایت حس، فوقالعاده است).
میلاد جلیلزاده: فیلم یک ژست نمادین سیاسی گرفته، اما اشارهها بهقدری مینیمال و گنگ هستند که گاهی صدها هزار برداشت جور واجور از آنها امکانپذیر است و بهعبارتی، بهمعنی خاصی دلالت نمیکنند. «سرکوب» فیلم فیگور است نه معنا؛ یعنی تا لحظه پایانی کار بدون اینکه وزنه را بلند کند، مرتب فیگور آن را میگیرد. چون در قصه این فیلم اتفاق جدیدی نمیافتد و اتفاقات قبلا افتادهاند و مخاطب باید در کمین باشد تا برای فهمیدن قضیه ببیند کجا از لابهلای بحثهای چند نفری این خانه، چیزی از دهان کسی میپرد و پرده جدیدی از ماجرا برمیدارد. پایانبندی کار هم به این راحتیها نیست. از اول تعلیقی در کار نبوده که حالا گشوده شود و قصه از ابتدا مقصد خاصی نداشته است که حالا به آن برسد.
نظر کاربران در شبکههای اجتماعی درباره فیلم سرکوب:
*کاربری به نام «شید جم گارآموز» در توییتر نوشته: ” یه نفر به این فیلمنامه نویس و نویسندههای ایرانی بگه برای جذابیت داستان لازم نیست حتما فاجعه، بحران، گسست، رمز و راز، شخصیتهای هیستریک، همه را با هم بریزی توی قصهات، سر آخر دوزار همدلی و حتی همراهی مخاطب هم جذب نکنی.
*داوود رضازاده در اینستاگرام نوشته: فیلم را امروز دیدم. بسیار بسیار زیبا و خوب بود. قدرتمند و کامل با بازیهای درخشان و پایانی غافلگیرکننده. دست عوامل درد نکند. به ویژه موسیقی خوبش.
نظر نگارنده:
به نظر میرسد که «سرکوب» نتیجه یک سوءتفاهم ریشه دار در سینمای ایران است. سوءتفاهمی که با اتکا به فیلمبرداری شبه آوانگارد و داستان نیم بندی که قرار است تماشاگر را متوجه مضمون سیاسی اثر نماید، میکوشد جدی بودن و فرهیختگی را به مخاطب القا نماید و در این مسیر نیز تفسیرهای عجیب وغریب منتقدان عمدتا قدیمی سینما به کار میآید تا با آویزان شدن از پیام انتهایی اثر، آن را ملقب به صفات و عباراتی، چون ” سرگشتگی و تنهایی و ناکامی انسان معاصر” و ” یک واکاوی از تاریخچه خشونت” نمایند. شاید مخاطبی که با خواندن نوشتار این منتقدان، قصد تماشای فیلمی، چون سرکوب را به ذهن راه بدهد، انتظار روبرو شدن با اثری در حد و اندازههای شاهکارهای فلینی و آنتونیونی چندان غیرمعقول نباشد، اما سرخوردگی زمانی به سراغ او میآید که درک و دریافت خودش را جلوتر از منتقد مدعی دیده و فریب خوردگی امروزش را ناشی از اعتماد دیروز میپندارد.
سرکوب یک تردستی تمام عیار و نوعی شعبدهبازی فریبنده است که فیلمفارسیوار میکوشد تمام نقاط ضعف خودش را پشت دوربین سیال و پیام انتهایی اثر پنهان کرده و خودش را همچون قهرمان پوشالی فیلمفارسی تطهیر نماید.