بیزحمت دست از سر عبدالرضا بردارید، لطفا رسول را دریابید!/یادداشتی به بهانهی نمایش «شربت سینه» به کارگردانی رسول کاهانی
رسول کاهانی: آمیزه ای از هوش و خلاقیت
سایت تحلیلی خبری فیلمروز/ دنیا چهرازی: ماجرای آشنایی من با رسول کاهانی از تماشای تئاتر «فرق.ا. وسط» شروع شد. آن هم به واسطهی بازی دوست قدیمیام در آن کار.نمایش عجیبی بود، به نظر میرسید کارگردانش با بازیگران بدجوری سر ناسازگاری دارد (شوخی) ! از مونولوگهای بسیار طولانی بازیگران گرفته تا سیلیهای پی در پی ای که یکی از بازیگران به گوش دیگری میزد. تا حدی که دلم میخواست از جایم بلند شوم و صحنه را بهم بزنم و بگویم : “داداش!جان من بیخیال شو!”
با آنکه آن نمایش زیاد باب طبع من نبود اما، مشخصههایی در آن وجود داشت که من را نسبت به کارگردانش کنجکاو میکرد. از آنجایی که هوش و ذکاوت و خلاقیت عناصر کمیابی در بین اغلب کارگردانهای جوان اینروزهای تئاتر و سینما است، رسول کاهانی در این میان صرف نظر از خروجی کارهایش یقینا یکی از آن گوهرهای کمیاب است. پس بی شک پیگیری مستمر آثارش نیز وظیفهی منتقدان در جهت کمک به بهتر و بیشتر دیده شدن کارهایش از میان انبوه تولیدات این روزهای تئاتر است.
پس از «فرق ا وسط»، «لنگ ظهر» و «تحت تاثیر» را از کاهانی دیدم، که این دو نمایش بیشتر من را به هوش و خلاقیت تحسین برانگیز او مطمئن کردند. چند روز پیش که آخرین کار رسول کاهانی یعنی «شربت سینه» را دیدم، زمانیکه داشتم از پلههای سالن یک عمارت نوفل لوشاتو بالا میرفتم تا به سالن اجرا برسم، با خودم فکر کردم : حالا دیگر چه بخواهم چه نخواهم گویا طرفدار کاهانی شده ام!خوشبختانه سیر صعودی کیفیت آثارش گواه این است که کاهانی تنها به دنبال برند شدن در این حرفه نیست، و روز به روز برای ارتقا هنرش تلاش میکند.
در بدو ورود به سالن اجرای «شربت سینه» حتی اگر یادت رفته باشد تا آن لحظه نگاهی به نام کارگردان بیاندازی، از موسیقی پرهیجان و پر سر و صدای سالن قطعا متوجه میشوی که قرار است در این سالن نمایشی از رسول کاهانی ببینی. این موسیقی ورودی، همانند استفاده از بانوان در نقش مرد و بالعکس استفاده از مردان با اسامی زنانه در نقش زن ، استفاده از چند نام تکراری و… در کارهای کاهانی به عنوان نوعی امضا به ثبت رسیده است. کاهانی در «شربت سینه» همانند چند اثر قبلی اش از هنرجویان کارگاهش به عنوان بازیگران کار استفاده کرده است. (به جز بازیگر اصلی مرد، داریوش رشادت).
متن کار گویا و خوب است، بازیگران و متن به سرعت و به خوبی نبض مخاطب را به دست میگیرند و تماشاگر را بدون ادا و اطوار و یا دکور پر زرق و برق تا انتها با خود همراه میکنند.از آنجایی که کار با هنرجویان کارگاهی اغلب با نوعی شلختگی ذاتی و طبیعی ناشی از کمتجربگی بازیگران همراه است، کاهانی با طراحی میزانسنهای شلوغ و تعمدا شلخته به دلیل جنس روایت داستان، سرپوش هوشمندانه ای بر روی این ناهماهنگی گذاشته است.
سالن اجرا از لحاظ نور بخصوص در دو سمت صحنه کمی تاریک است و همچنین به دلیل پخش فیلم از پروژکتور سالن، و کیفیت پایین دوربین و معضلات ضبط و پخش همزمان فیلم بر روی پرده، تصاویر اغلب سیاه و نامفهوم دیده میشوند و نور سقفی سالن هم سهم بسزایی در بدتر دیده شدن تصاویر روی پرده دارد.
بدون لو دادن داستان، همیشه عده ای بازیگر در قاب دوربین هستند که کنشها و دیالوگها مختص آنهاست و گروهی دیگر در خارج از قاب قرار میگیرند که آنها به فعالیتهای معمولشان خارج از قاب تصویر میپردازند. یکی از نکات مثبت این نمایش جذابیت پایاپای بازیهای درون قاب و خارج از قاب دوربین بازیگران بود که گاهی اینکه چشممان کدام گروه را دنبال کند تصمیم دشواری بود.
به طور خلاصه باید گفت با توجه به انرژی خوب بازیگران و متن طنازانهی کار، «شربت سینه» گویا به این نیت ساخته شده بود که به مدت یک ساعت به دور از هرگونه شوخیهای مبتذل کلامی و فقط به واسطهی نوعی کمدی موقعیت و طنازیهای بازیگرانش،هوشمندانه لحظاتی مفرح برای تماشاگران به وجود بیاورد.
بسیار متاسفم که در روزهای پایانی، اجرای این گروه پرانرژی را دیدم و دیگر مجالی برای ترغیب خوانندگان و دوست داران تئاتر برای تماشای این نمایش نمانده است، اما در پایان روی سخنم با منتقدان و اهالی رسانه محترم است، تقریبا هر هفته به هر بهانه ای خبری از عبدالرضا کاهانی فیلمساز پرحاشیه و دوست داشتنی میشنویم، حاشیه هایی که گاهی مهمتر از متن آثارش شده اند و حتی دیگر این حواشی جز جدایی ناپذیر فیلمهایش محسوب میشوند. ای کاش مدتی برادر بزرگ را به حال خودش بگذارید و به جای آن به حمایت از این پدیدهی باهوش و با استعداد تئاتر ، رسول کاهانی بپردازید.
نوشته:دنیا چهرازی