درباره فیلم ” خانه پدری”و دلایل توقیف آن به بهانه نمایش فیلم در مکتب شهید ثالث
اکران فیلم ” خانه پدری” ساخته کیانوش عیاری در مکتب شهید ثالث تهران، همچنان این ساخته در محاق مانده را بعد از حدود ده سال از زمان تولیدش،به روز و تاثیرگذار نشان می دهد. برای جامعه ای که حتی بعد از گذر سالها مهمترین فیلم انتخابی ومطلوبترین قهرمان سینمایی اش قیصر ساخته مسعود کیمیایی است، نمایش و اکران فیلمی چون “خانه پدری” نوعی دهن کجی و زیر سوال بردن تمام آن اعتقاداتی است که سالهای سال بعنوان عرف رسمی و رایج در جامعه تبلیغ و تشریح میشده است
استخوان هایی مدفون در خانه پدری
سایت تحلیلی خبری فیلمروز/ کمال پورکاوه:اکران فیلم ” خانه پدری” ساخته کیانوش عیاری در مکتب شهید ثالث تهران، همچنان این ساخته در محاق مانده را بعد از حدود ده سال از زمان تولیدش،به روز و تاثیرگذار نشان می دهد. برای جامعه ای که حتی بعد از گذر سالها مهمترین فیلم انتخابی ومطلوبترین قهرمان سینمایی اش قیصر ساخته مسعود کیمیایی است، نمایش و اکران فیلمی چون “خانه پدری” نوعی دهن کجی و زیر سوال بردن تمام آن اعتقاداتی است که سالهای سال بعنوان عرف رسمی و رایج در جامعه تبلیغ و تشریح میشده است.اگر قیصر با اتکا به سنت و احیای چیزی به اسم ” آبرو” از جانب عرف مجوزی برای چندین و چند قتل دریافت کرده و از جانب جامعه ستایش می شود، محتشم “خانه پدری” با اطاعت ناخودآگاه از همان سنتی که مجوز قتل هر عاملی که موجب به خطر افتادن “آبرو” خانواده را به او میدهد،به راحتی با سنگ بر سر خواهرش میکوبد تا جاری شدن خون از سر دختر جوان، مرهمی برای احیای آبروی از دست رفته مردان خانواده باشد.
اما کیانوش عیاری با فاصله گرفتن از نگاه واپس گرایانه مسعود کیمیایی در قیصر، و نقد جملاتی که ” خداوند گریه یک زن را از لبخندش بیشتر دوست دارد”* ، چنان سرنوشت تلخ و غم انگیزی را برای بانیان این قتل و خانه محل وقوع آن در نظر میگیرد که “خانه پدری” را تبدیل به بیانیه ای علیه سنت های عرفی جامعه ای میکند که با اتکا به عباراتی چون ” آبرو” و “ناموس” هر عملی را بدون اینکه نگرانی چندانی از اینکه” جواب خدا را چه خواهند داد ” * ،برای خود محق می شمارند.
حالا شاید بهتر بتوانیم دلایل توقیف و در محاق ماندن این ساخته کیانوش عیاری را درک کنیم.دلایل توقیف خانه پدری نه در نمایش عریان خشونت که در دیدگاهی است که فیلمساز برای روبرو شدن با عرف و سنت در اثر انتخاب کرده است.فیلم آشکارا در برابر سنت و عقاید عرفی ناشی از آن می ایستد و آن را تقبیح می کند و این ایستادگی برای جامعه ای که مسئولان و منتقدانش همچنان الگوی رفتاری قیصر را تشویق و انتخاب می نمایند،گران می آید.نگاهی به حضور فیلم قیصر در لیست بهترین فیلم های تاریخ سینمای ایران که همین اواخر مجله فیلم در نظرخواهی از ۱۶۰ منتقد و نویسنده منتشر کرده است، نشان از حضور مداوم و پر قدرت تفکر سنتی در میان قلم به دستان این روزها است.
اما فیلم جدای از دیدگاه ایدئولوژیکش، دستاورد بزرگی نیز برای هواداران و مشتاقان سینمای مدرن نیز به همراه دارد.کارگردانی حسرت برانگیز کیانوش عیاری در فصل ابتدایی فیلم و میزانسن های درخشانش در آن زیر زمین مخوف که بدون استفاده از دوربین ( این روزها مد شده ) روی دست و تنها با اتکا به قابهایی درخشان و صدای بیل و کلنگ که تبدیل به نوای مرگ میشوند آن چنان سکانس نفس گیری را پدید آورده که میتواند همچون یک واحد درسی در دانشگاهها و مراکز آموزشی مورد استفاده مطالعه قرار گیرد.تصویر هولناک آن در نیمه باز که با رفت و آمد یک بیل و خاکهایی که به اطراف پراکنده می شوند، مقدمه ای سینمایی و رعب آور برای نمایش قتلگاهی است که سرنوشت محتوم دختر جوان را رقم خواهد زد.
*اشاره به دیالوگهایی از فیلم خانه پدری
نوشته: کمال پورکاوه