درباره فیلم ” مادر مخوف” ساخته آنا اوروشادزه / سیمای دلپذیر یک هیولا
اولین ساخته آنا اوروشادزه کارگردان گرجستانی تبار ، اثری غافلگیر کننده است.” مادر مخوف” آنقدر در متن و اجرا حرفه ای و حساب شده جلوه مینماید که پذیرفتنش بعنوان اولین ساخته کارگردانش دشوار به نظر می رسد .داستان زندگی ” مانانا” زنی میانسال که در آستانه پنجاه سالگی طی کشمکشی درونی و بیرونی باید میان نوشتن کتابی که تاثیر گرفته از نا امیدی ها و سرکوبهای جوانی است و از میان رفتن خانواده اش یکی را انتخاب کند .اوروشادزه با اتکا به بازی حیرت انگیز بازیگرانش ( بخصوص بازی ناتو موروانادزه در نقش مانانا ) و رنگ و نور و قاب بندی هایی که گهگاه آثار انتونیونی را به یاد ما می آورد، آنچنان تماشاگر را درگیر درونیات شخصیت محوری اش مینماید ،که به راحتی میتوان تغییر شمایل یک زن نویسنده به هیولای خونخوار ی که فضای کتابش را به محلی برای انتقامجویی و رهاسازی عقده های سرکوب شده کودکی اش تبدیل کرده است را پذیرفت.
مانانا که برای نوشتن کتابش از زندگی روزمره و واقعی خود الهام گرفته است ، با چنان واکنش تندی از جانب همسر و فرزندانش روبرو میشود که ازبین بردن و سوزاندن دست نوشته های او را تنها راه ادامه زندگی میدانند .اما او برای رهایی از تمامی عقده ها و سرکوبهای جوانی اش چاره ای جز نوشتن کتاب ندارد .حتی اگر این مسیر او را همچون خون آشام ( در اسطوره های فلیپین، به موجودی خون آشام به نام “ماناناگال” با شمایلی از یک زن بالدار اشاره شده است ) به انتقامی بیرحمانه از خانواده اش بکشاند .
صدای تیک تاک تکرار شونده ای که در جای جای فیلم حضور هیولا را به ما یادآور میشود ، یکی از تکان دهنده ترین موسیقی های تیتراژ پایانی را برای فیلم رقم زده که رهایی از آن را تا مدتها برای مخاطب دشوار می سازد .
نوشته : کمال پورکاوه