درباره فیلم « مامور مخفی» : یک جاسوس اسرائیلی در تهران
سایت تحلیلی خبری فیلمروز/ کمال پورکاوه: «اکران یک فیلم با موضوع جاسوسی از نیروگاههای هستهای ایران در فرانسه»؛ تیتر کنجکاوی برانگیز رسانههای مختلفی بود که در ماه گذشته و در میان سیل اخبار سیاسی و اقتصادی ذهنیت بسیاری از دنبال کنندگان اخبار روزمره را به خود جلب کرده بود. صحبت از نمایش فیلم «مامور مخفی» (operative) به نویسندگی و کارگردانی «یوآل آدلر» و بازی «دایان کروگر» است که در اولین اکران خود در جشنواره فیلم برلین ۲۰۱۹ برای ما ایرانیها کنجکاویهای زیادی را به دنبال داشت.
فیلم با نمایش تصویر واقعی از تهران امروز که بازیگر مطرح این روزهای سینما را در حال قدم زدن در چهاراره ولیعصر و مناطق مختلف تهران به نیت جاسوسی و جمع آوری اطلاعات نشان میدهد، از همان ابتدا یک سوال اساسی را در ذهن ما ایرانیها جرقه زد که چگونه ممکن است یک کارگردان اسرائیلی به همراه بازیگران و تیم حرفهای فیلمبرداری اجازه کار در ایران گرفته و سر از تهران در بیاورند؟ سوالی که پس از اتمام نمایش فیلم در جشنواره برلین و در کنفرانس خبری برگزار شده نیز ذهن بسیاری از خبرنگاران و منتقدان را به خود مشغول کرده و باعث شد که کارگردان فیلم درباره چگونگی تولید و فیلمبرداری صحنههای تهران این گونه توضیح دهد: تلاش اولیه ما برای فیلمبرداری رسمی در ایران مسلماً با شکست مواجه شده است.
راه حل جایگزین، اما این بوده که یک واحد فیلمبرداری در تهران داشته باشیم که بخاطر حفظ امنیتشان نمیدانستهاند که با چه کسی در تماساند و موضوع برای آنها به این شکل بوده که با گروهی در بلژیک کار میکنند. فرد رابط از طریق آیفون به صورت آنلاین و همزمان فیلمبردای صحنهها را که در آن بدل بازیگر ریچل (دایان کروگر) در خیابانهای تهران و بازار و … حضور داشته است به ما حتی در ساعت سه شب در نیویورک نشان میداده و ما او را کارگردانی میکردیم و مثلا میگفتیم حالا بپیچ راست و …
فیلم اگر چه ادعای یک تریلر جاسوسی را با خود یدک میکشد، اما به علت ضعفهای عمدهاش در همان جشنواره برلین هم نتوانست هوادارانی برای خود پیدا کرده و با نظر مثبت منتقدان روبرو شود.
ازکارگردان فیلم چه میدانیم
«یووال آدلر» کارگردان اسرائیلی تبار فیلم «مامور مخفی»، که در سال ۲۰۱۳ و با ساخت فیلم «بیت اللحم» به عنوان اولین ساختهاش موفق شد از جشنواره ونیز همان سال جایزه بخش روزهای ونیز را کسب کند، با به تصویر کشیدن داستانی سیاسی حول محور یک مامور اطلاعات و امنیت داخلی اسرائیل (شین بت) که رابطه صمیمانهای با خبرچین فلسطینی خود برقرار میکند، نام خود را بر سر زبانها انداخت و باعث شد که بسیاری از سینماگران و علاقمندان او را بعنوان استعداد جدیدی که در سینمای اسرائیل ظهور پیدا کرده است بشناسند.
او برای دومین ساختهاش به سراغ اقتباسی آزاد از روی رمان «معلم زبان انگلیسی» نوشته یک جاسوس سابق اسرائیلی به نام «یفتاک ریچیر آتیر» رفته که تمام وقایع کتاب نیز همانند اتفاقات عجیب و موهوم فیلم «مامور مخفی» محل شک و تردید بسیار است.
دایان کروگر در نقش یک پرستوی اسرائیلی
دایان کروگر، مدل و بالرین مشهور آلمانی پس از مصدومیت در یک سانحه که او را مجبور به ترک رقص باله و فعالیت بیشتر در عرصه مدلینگ کرد، در سن ۲۶ سالگی وارد عرصه بازیگری شد تا با بازی در فیلمهایی، چون «تروا» و «حرامزادههای لعنتی» به آن چنان شهرت و محبوبیت دور از انتظاری دست یابد که در سال ۲۰۱۷ عنوان بهترین بازیگر زن از جشنواره فیلم کن را برای بازی در فیلم «محو شدگی» ساخته فاتح اکین به دست آورد. در فیلم «مامور مخفی» نیز دایان کروگر در نقش یک جاسوس جذاب سازمان موساد، ماموریت مییابد با نزدیک شدن به یک مدیر بلند مرتبه، اطلاعات لازم درباره نیروگاههای هستهای و نحوه دور زدن تحریمها را به دست آورد.
روایتی ناامیدکننده از یک فیلم جاسوسی
به نظر میرسد که «یووال آدلر» بیش از اینکه دغدغه ساخت یک تریلر مهیج سیاسی- جاسوسی را داشته باشد، آنقدر درگیر مسائل و روایات ژورنالیستی از وضعیت جامعه ایران بوده است که فراموش میکند برای ترسیم حادثه جاسوسی، بیش از هر چیز به شخصیتهای جذابی احتیاج داریم که در خلال حوادث پیچیده داستانی بتوانند با تعلیق شکل گرفته، مخاطب را تا انتها نگران سرنوشت کاراکترهای حاضر در فیلم نمایند.
برای علاقمندان سینما و فیلمهای جاسوسی که نمونههایی، چون سریال «هوملند» و «مدیر شیفت شب» را با وجود هیجانی نفس گیر و کاراکترهایی جذاب پیگیری کرده است، تولید فیلمی، چون «مامور مخفی» که حماقت شخصیتهایش خاطره سریالهای درجه سه هندی را به ما یادآور میشود چه معنایی میتواند داشته باشد؟
به صحنه قتل نگهبان شرکت ایرانی و تردیدها و لرزش دست ریچل (دایان کروگر) نگاه کنید تا بهتر بتوانید به شمایل کاریکاتور گونهای که از یک مامور مخفی زبده موساد ترسیم شده است پی ببرید. نگاه ژورنالیستی فیلمساز به جامعه ایرانی باعث شده، فیلم بیشتر از آنکه در پی ایجاد تعلیق و کشمکشهای مرسوم اینگونه آثار باشد، مدت زمان زیادی را صرف نمایش پارتیهای مختلط ایرانی، مشروب و مواد مخدر و رسم و سوم ایرانیها در دادن مهریه به عروس کرده و از درام غافل شود.
طبیعی است که یکی از مهمترین وجوه فیلمهای جاسوسی به هوشمندی و زیرکی فضا و آدمهایی است که شخصیت اصلی داستان قصد تخلیه اطلاعاتی از آنها را دارد. در این ساخته فیلمساز اسرائیلی، بغیر از ماموران حاضر در فرودگاه که وظیفه کنترل پاسپورت مسافرین را بعهده دارند، هیچ مامور امنیتی که بخواهد مزاحمتی برای این جاسوس موساد ایجاد کند وجود نداشته و ایشان با خیال راحت و بدون هیچگونه مزاحمتی همچون یک توریست عادی در خیابانهای تهران قدم میزند، به کافه میرود و در آموزشگاهی به تدریس زبان مشغول شده و هر چند وقت یکبار نیز از ایران خارج و دوباره به سرکارش بر میگردد.
نحوه آشنایی او با فرهاد و شکل گیری رابطه و صمیمیتی که بین آنها به وجود میآید نیز آنقدر بی مایه و باری به هر جهت شکل میگیرد که به جای تزریق هیجان به مخاطب، تنها کسالت را نصیب او خواهد کرد.
حتی نمایش سران تصمیم گیرنده عملیات فوق سری موساد برای اعزام یک جاسوس به تهران، بیش از آنکه نمایشی سینمایی از نشست یکی از مخوفترین سازمانهای اطلاعاتی دنیا باشد، به دورهمی دوستانه چند شریک تجاری میماند که قرار است برای منافع آینده خود تصمیم گیری کنند. ایده انتقال ماشین حاوی بمب از بیابانهای ترکیه به ایران هم جدای از اینکه به دوپاره شدن فیلم و ماموریت جاسوس موساد منجر شده است، به موقعیت ساده لوحانهای در درام تبدیل شده که تنها قرار است مظلومیت جاسوس موساد را در صحنه تجاوز به رخ تماشاگر بکشد.
به نظر میرسد تصور ناقص فیلمساز و شریک فیلمنامهنویساش از فضای اطلاعاتی و جاسوسی که در سازمانهای مختلف دنیا در جریان است، باعث شده که فیلم «مامور مخفی» جزء معدود آثاری باشد که تنها شمایلی کاریکاتور گونه از یک شخصیت باهوش و زبده را در سینما به نمایش گذارد.
نوشته : کمال پورکاوه
1 دیدگاه