سعید عقیقی در جلسه نمایش فیلم مغولها: جریان آوانگارد در سینمای ایران از شعر و ادبیات تاثیر گرفته است
سعید عقیقی در جلسه نمایش فیلم مغولها ساخته پرویز کیمیاوی گفت: ” فیلم موفق می شود الگوهای ذهنی یک کارگردان را به همراه الگوهای تاریخی که به بهانه پایان نامه همسر کارگردان نمایش داده می شود و مسیری که مغولها و تلویزیون با هم طی می کنند را از طریق تصاویر کلاژ گونه ، به خوبی نشان دهد .
سایت تحلیلی خبری فیلمروز / کمال پورکاوه : با اکران مجدد فیلم “مغولها” ساخته آوانگارد پرویز کیمیاوی بعد از ۴۵ سال در سینما تک خانه هنرمندان ، سعید عقیقی که بعنوان منتقد مهمان در این جلسه حضور داشت ، ضمن ابراز شگفتی و شادمانی توآمان از استقبال بالای مخاطبین و علاقمندان از نمایش این فیلم که مسئولان خانه هنرمندان را وادار به آوردن صندلی های بیشتر به داخل سالن نمایش کرده بود ، با اشاره به اکران محدود فیلم مغولها در سال ۱۳۵۲ ، و واکنشهای تماشاگرانی که عصبانیت خود را با پاره کردن صندلیهای سینما نشان می دادند ، جمعیت مشتاق حاضر را مایه دلگرمی دانست .
عقیقی در پاسخ سوال کیوان کثیریان که فرم روایی فیلم را در ۴۵ سال پیش ، بسیار پیشرو و مدرن دانسته بود گفت :” برای بررسی چنین فرم روایی ای ، باید به اواخر دهه سی و اوایل دهه چهل و شاعران پیشرو آن زمان برگردیم .جدای از گرایش نیمایی که تاثیرات بسیاری بر شاعران پس از خود به جا گذاشت ، گرایش دیگری نیز با اتکا به ادبیات و اشعار مدرن اروپایی و با استفاده از نوعی نثر کلاژگونه در ادبیات ما شکل گرفت که ردپای آن را می توان در اشعار هوشنگ ایرانی و تندر کیا دنبال کرد.
می توان گفت شروع کننده جریان آوانگارد در سینمای ایران فریدون رهنما است که چه دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم این جریان آوانگارد از ادبیات و بخصوص شعر تاثیر فراوانی گرفته. خود فریدون رهنما هم شاعر بوده و هم اشعار پل الوار و آرتور رمبو را ترجمه کرده است که کشف دیدگاه او را به سینمای مدرن در آن روزها تسهیل می کند .پرویز کیمیاوی هم تحصیلکرده مدرسه سینمای معتبر ایدک در فرانسه است ، آن هم درست در سالهایی که موج نو سینمای فرانسه توسط فیلمسازان آوانگاردی چون گدار در حال شکل گیری بود . اگر در فیلم مغولها ، به زنگ آیفون آن دروازه مشهور در بیابان دقت کنید ، متوجه نوشته نام گدار بر روی آیفون خواهید شد که در کنار همراهی موسیقی فیلم “پیروخله” ، تاثیر پذیری فیلمساز را از گدار و موج نو فرانسه به خوبی نشان می دهد ولی اینکه این فرم تصویری ، سنگلاخ ها و سرازیری هایی در شیوه بیانی خود پیدا می کند ، به نظر می رسد بیشتر باید دلایل ایدئولوژیک داشته باشد . ایدئولوژی ای که تئوری بازگشت به خویشتن و بازگشت به سنت ها را تبلیغ و نمایندگی میکند.
نقاط قوت این فرم کلاژگونه را می توان در ایده های نو و جذابی دانست که کیمیاوی طراحی کرده و با اتکا به ترکیب کردن و خرد کردن یک پیرنگ داستانی با جزییاتی که دیگر همان پیرنگ اصلی نیز در فیلم چندان قابل ردیابی نباشد ، به چنان فرم مدرن و آوانگاردی در آن سالها دست پیدا میکند که درک آن نیازمند مطالعات ادبی و تاریخی است .اما در این میان تا حدی بین فرم کلاژگونه ای که کیمیاوی انتخاب کرده و ایدئولوژی ای که در حال توضیح دادن آن است، فاصله افتاده و این فاصله نشات گرفته از الگویی است که فیلمساز برای بیان ایدئولوژی مورد نظر خود آن را به کار میگیرد. به بیانی دیگر کیمیاوی هر چقدر در به کار بردن کلاژهای تصویری در فیلم مغولها با ظرافت عمل می کند ، در بیان ایدئولوژی زمخت به نظر می رسد .
آنچه که در فیلم از اهمیت خاصی برخوردار است این است که فیلم موفق می شود الگوهای ذهنی یک کارگردان را به همراه الگوهای تاریخی که به بهانه پایان نامه همسر کارگردان نمایش داده می شود و مسیری که مغولها و تلویزیون با هم طی می کنند را از طریق تصاویر کلاژ گونه ، به خوبی نشان دهد .