تئاترمصاحبههمه مطالب

مصاحبه با علی پازکی و گیلدا حمیدی، کارگردان و بازیگر نمایش “سنگ ها برای آنتیگون”

سایت تحلیلی خبری فیلمروز: “کار بازیگری شوخی نیست ، شاید این کار برای مخاطب جنبه سرگرمی داشته باشد ، اما برای کسی که مشغول فعالیت در آن است به اندازه کار یک جراح مغز ، جدی و حساس است.” اینها حرف های “گیلدا حمیدی ” بازیگر جوان و خوش آتیه ای است که نقش آفرینی تحسین برانگیزش در نمایش ” سنگ ها برای آنتیگون” نشان از جدیتی دارد که حضور او را تبدیل به مرکز ثقل اجرایی کرده است که خوانش جدیدی از نمایشنامه معروف سوفوکل ارائه می دهد .نمایشی که این شب ها ، در پردیس تئاتر شهرزاد به روی صحنه رفته و به دور از هیاهوی تبلیغاتی مد روز ، علاقمندان تئاتر را به دیدن روایتی نو از یک متن کهن دعوت می کند .به این بهانه با علی پازکی، (کارگردان) و گیلدا حمیدی بازیگر نقش آنتیگون درباره ویژگیهای متن ، تاثیر شهاب حسینی  در اجرای این نمایش و حال و هوای این روزهای تئاتر به گفتگو نشسته ایم :

مصاحبه با علی پازکی و گیلدا حمیدی به بهانه اجرای نمایش "سنگ ها برای آنتیگون"
مصاحبه با علی پازکی و گیلدا حمیدی به بهانه اجرای نمایش “سنگ ها برای آنتیگون”

فیلمروز: آقای پازکی با توجه به اینکه  نمایش “سنگ ها برای آنتیگون”  اولین اجرای شما در مقام کارگردان است، دوست داریم کمی بیشتر با شما و سابقه فعالیت هایی که داشتین آشنا بشیم ؟

علی پازکی: راستش به نظرم اینکه علی پازکی چه کارهایی تا به حال انجام داده است خیلی اهمیت نداشته باشد ، مهمتر از هر چیز همین اجرایی است که در حال حاضر روی صحنه است که به بهترین شکل می تواند ایدئولوژی من و دیدگاه من نسبت به نمایش و حتی تواناییهای من را به مخاطب تئاتر و دیگر علاقمندان معرفی نماید اما به طور کلی من دانشجوی انصرافی مهندسی کامپوتر از دانشگاه علم و صنعت هستم که در ترم ۸ انصراف دادم و به صورت آکادمیک  کار تئاتر را با موسسه کارنامه شروع کردم و بعد از آن هم مدرک  کارگردانی نمایش را از دانشگاه سوره گرفتم و حدود ۵ سال هم دستیار کارگردان در سینما و تئاتر بودم

فیلمروز: چی شد که سراغ آنتیگون رفتین و سعی کردین یک خوانش مدرن از این نمایشنامه داشته باشین ؟

پازکی: ما نمایشنامه را به صورت گروهی نوشتیم، اما اینکه چه شد که به این نمایشنامه علاقمند شدم مهمترین دلیلش را باید در علاقه من به اسطوره جستجو کرد . چون اسطوره را جایگاه مناسبی برای انتقال یکسری مفاهیم و تجربیات دراماتیک و عاطفی می دانم  که از پس آن می توان شرایط بغرنج اجتماعی را توضیح داد . برای من به شخصه شگفت آور است که هنوز در قرن بیست و یکم هم متن های نمایشی کمی داریم که قهرمان داستان زنی داشته باشد که تا این حد کنشگر و فعال است .ولی اینکه چه شد که به این نوع خوانش از نمایشنامه رسیدیم ، سهم عمده اش بخاطر تجربیات شخصی بوده است.

فیلمروز: یعنی قصد داشتید که فضای اجتماعی امروز را با مفاهیم اسطوره ای و شخصیتهای این نمایش کهن پیوند بزنید ؟

پازکی : این که قطعا در لایه های زیرین نمایش اتفاق می افتد ، اما آنتیگونه از آن لحاظ که در برگیرنده طیف متفاوتی از عواطف انسانی و کمپلکس های روانی بین شخصیتها است ، برایم آنقدر جذاب آمد که سعی کردیم به یک خوانش جدیدی از آن دست پیدا کنیم که بخشی از رابطه عاطفی شخصیتها در آن پر رنگتر باشد

علی پازکی کارگردان و گیلدا حمیدی بازیگر نمایش "سنگ ها برای آنتیگون"
علی پازکی کارگردان و گیلدا حمیدی بازیگر نمایش “سنگ ها برای آنتیگون”

فیلمروز: به کنشگری آنتیگونه در داستان اصلی اشاره کردید، چیزی که برای من جالب توجه بود همان شخصیت پردازی آنتیگونه در خوانش شما از متن است ،چرا که ما آن کنشگری که ویژگی بارز آنتیگونه محسوب می شود را در کاراکتر طراحی شده شما نمیبینیم ، آنتیگونه در نمایش شما در نیمی از مدت زمان اجرا فقط سکوت کرده و چیزی نمی گوید و حتی بعد از شروع کردن به صحبت هم چندان اثری از آن حالت تهاجمی که ما بعنوان تماشاگر از او انتظار داریم بروز نمی  هد. چه شد که به این مدل از طراحی کاراکتر برای اجرا رسیدید؟

پازکی: دقیقا به همین دلیل است که به نظرمان آمد ، آنتیگونه بهترین انتخاب ما برای رسیدن به این خوانشی است که مد نظر داریم . از دیدگاه من این جنس از سکوت برای آنتیگونه که به نوعی نمادی از زن و مرد امروزی است، عین خود کنشگری است  و در نهایت او  با روش خودش به سرنوشت محتوم خودش تن می دهد  .در حالت کلی ، آنتیگونه امروزی ما تصمیم گرفته اعتراضش را به منفعلانه ترین شکل ممکن  و آن هم در سکوت محض و حداقل سطح ارتباط با اجتماع خودش به نمایش گذارد . ولی در عین حال هنوز که هنوز است ، جریانی که او بعد از سالها رقم زده است  و باور پذیری او به یک اعتقاد ، را داریم میبینیم. درست همانند آن نطق مشهور  آنتیگون  که می گوید : این دختر ناشاد شهر را ببینید که چه زجری می کشد بخاطر وفاداری به قانون ایزدان . این آنتیگونه امروزیه ما است که بعد از گذر این همه سال به آن باور اصلی خودش عقیده دارد

فیلمروز: به نظر می رسد در متن شما جای آنتیگونه و ایسمنه به نوعی عوض شده و کنشگری کاراکتر اصلی به ایسمنه رسیده است ،حتی سرنوشت تراژیک ماجرا هم سهم ایسمنه می شود

پازکی: به هر حال در این خوانش ما ، قربانی ماجرا ایسمنه است . یعنی کاراکتری که کنش گری با تعریف معمول جامعه امروز ما را دارد قربانی می شود

فیلمروز : خانم حمیدی ، بدون اغراق یکی از بهترین بازی های چند سال اخیر در تئاتر را می توان در نقش آفرینی شما در همین نمایش “سنگ ها برای آنتیگون”  رصد کرد ، با توجه به اینکه شما تجربه زیادی در زمینه دوبله هم دارید و از همین طریق تسلط کاملی به فن بیان و صداسازی پیدا کرده اید ، دوست دارم بدانم چه چیزی در شخصیت آنتیگونه وجود داشت که شما را برای بازی در این نمایش ترغیب کرد ؟ آن هم آنتیگونی که برای نقش آفرینی ابزار کلامی خیلی کمی در اختیار دارد و بیشتر متکی به زبان بدن و حرکت چشمها است که خوشبختانه با وجود سالن کوچک اجرای نمایش تمام ریزه کاریهای بازی شما برای تماشاگر هم قابل لمس است

گیلدا حمیدی: همانطور که آقای پازکی گفتند این نقش جذابیتهای خاصی داره که انگار آنتیگون اسطوره ای به سال ۱۳۹۷ آورده شده .متن ، آنقدر هوشمندانه نوشته شده بود که من بعد از نمایش طپانچه خانم که باعث شده بود کارهای زیادی را برای اجرا رد کنم ، آن چنان ترغیب شدم که تصمیم گرفتم جزئی از عوامل اجرایی آن باشم . متن در عین سادگی ، آنقدر دقیق و هوشمندانه نوشته شده که لایه های مختلفی را از جنبه های گوناگون می توان در آن رصد کرد .راستش شغل اول من بازیگری است و دوبله برای من حکم کار دوم را پیدا میکند . حالا وقتی در این نمایش صدای آنتیگون را از او میگیری ، چاره ای جز نشان دادن زندگی روزمره و همیشگی او باقی نمی ماند و اینجا است که فقط تکنیک های بازیگری و شناخت شخصیت است که به کمک تو می آید چرا که این سکوت برای من پر از صدا است .

آنتیگون در تمام مدت در سکوت خودش مشغول فکر کردن است . تمام اتفاقات گذشته ، انسانهایی که دور و بر او هستند و حوادثی که در کافه جریان می یابد ، تماما بر روی آنتیگون و نقشی که من در حال بازی کردن آن هستم تاثیر می گذارد و باعث می شود که من برای یک ساعت  آنقدر در نقش غرق شوم که گیلدا حمیدی را کنار بگذارم و فقط آنتیگون امروزی را ببینم

گیلدا حمیدی بازیگر نمایش سنگ ها برای آنتیگون
گیلدا حمیدی بازیگر نمایش سنگ ها برای آنتیگون

فیلمروز:بازی شما یکی از قابل اعتنا ترین نکاتی است که میتوان درباره نمایش ” سنگ ها برای آنتیگون”  به آن اشاره کرد .  فکر می کنید چه چیزی باعث شده که علیرغم تئاترهای فراوانی که این روزها در سالن های مختلف اجرا می شود ، کیفیت بازیگری در تئاتر رشد چندانی پیدا نکرده و در این میان بازیگرهای جدیدی به جامعه معرفی نشده اند ؟

حمیدی: خب این یک بحث بسیار گسترده است . اولا به نظرم ما بازیگرهای خیلی خوبی داریم که همین الان هم اجراهای درخشانی را روی صحنه از خود به نمایش می گذارند . بازیگرهای خوبی هم هستند که در گذشته کارهای خوبی اجرا کرده اند و اگر فرصت و موقعیت مناسبی به دست آورند، قطعا دوباره خواهند درخشید  ، ولی به طور کلی به نظرم مهمترین وجوه بازیگری را می توان در آیتم هایی چون  دانش و سواد ، تجربه و جدی گرفتن کاری که به آن مشغول هستیم خلاصه کنم . هر کدام از این وجوه اگر در وجود بازیگری نباشد ، همان افت کیفیتی پیش می آید  که کمابیش شاهد آن هستیم . یعنی یک جور بدوبدو در فضای تئاتر حاکم می شود که فقط می خواهد به هر نحو که شده کاری را به اجرا برساند و بعد از اتمام آن هم بلافاصله کار بعدی را شروع کند . شما فکر کنید اگر من بعنوان بازیگر همزمان مشغول بازی در دو یا سه کار تئاتر باشم که مجبور شوم از یک سالن خارج شده و دوان دوان خودم را به سالن بعدی برای یک اجرای دیگر برسانم ، چه اتفاقی خواهد افتاد ؟

در حال حاضر یک سرعتی در کار تئاتر و بیزنس تئاتر بوجود آمده که اصلا قرار نبود این گونه باشد . خب در این میان بازیگرهای توانمند معمولا به یکسری از اتفاقات تن نمیدهند  و نتیجه اش این می شود که کارگردانها معمولا به سراغ جوان ترهایی می روند که مشکل چندانی با این شرایط ندارند . یعنی کمیت بالاتر و کیفیت پایین تر . و این چرخه می تواند در طول زمان سهم زیادی از اجرای تئاتر ما را از آن خود کند .واقعیت این است که کار بازیگری شوخی نیست ، شاید این کار برای مخاطب جنبه سرگرمی داشته باشد ، اما برای کسی که مشغول فعالیت در آن است به اندازه کار یک جراح مغز ، جدی و حساس است .

پازوکی: متاسفانه تئاتر ما تبدیل به یک صنعت شده و دلیل تمام این اتفاقات هم به خاطر همین صنعتی شدن تئاتر ما است .وقتی بیلبوردهای شهر را آگهی هایی می گیرند که نه سالن اجرای آنها مخصوص اجرای تئاتر است و نه اتفاقاتی که حول و حوش آن شکل میگیرد نشات گرفته از فضای تئاتر است ، طبیعتا روبرو شدن با چنین فضایی خیلی هم دور از انتظار نیست .خوشبختانه من خیلی خوش شانس بودم که توانستم با گروهی کار کنم که فارغ از این اتفاقات و حواشی است و تئاتر را برای خود تئاتر دوست دارند .

فیلمروز: خانم حمیدی ، من به کارنامه کاری شما که نگاه میکنم ، کارگردانان جوان زیادی را میبینم که شما هم در سینما و هم در تئاتر با آنها کار کرده اید.از نظر شما آن کارگردان جوان باید واجد چه ویژگیهایی باشد تا بتواند اعتماد شما را به خود جلب کند ؟ اساسا آیا این کارگردان است که در اجرا های تئاتر برای شما مهم است یا متن ؟

حمیدی: به نظرم این مساله تفکیک ناپذیره . مجموعه این عوامل هستند که پذیرش نقش را برای من ممکن میکنند .شاید کارگردانی با یک متن درخشان مثل هملت پیشنهاد همکاری بدهد اما وقتی با کارگردان وارد گفتگو می شوی نمی توانی قابلیت و تواناییهای لازم برای یک اجرای خوب را در وجود او ببینی، یا ممکن است یک کارگردان با تجربه و کارکشته با یک متن ضعیف به سراغ تو بیاید که مطمئن هستی خروجی آن ، اثر قابل اعتنایی نخواهد بود . در کار کردن با کارگردان های جوان، آن چیزی که برای من جذاب است ، تعامل و گفتگویی است که با آنها دارم و میتوانم در طی این گفتگوها به این نتیجه برسم که آیا او نسبت به کاری که می خواهد انجام دهد اشراف و آگاهی کامل را دارد یا خیر . در همین نمایش ” سنگ ها برای آنتیگون” هم همین اتفاق هنگام ملاقات با آقای پازکی افتاد و ایشون در طی تعاملاتی که با هم داشتیم من را نسبت به توانایی های خودشان در اجرا مطمئن کردند

صحنه ای از نمایش سنگ ها برای آنتیگون
صحنه ای از نمایش سنگ ها برای آنتیگون

فیلمروز: آقای پازکی ، دوست دارم بدانم یک کارگردان جوان و خوش ذوقی مثل شما ، در اجرای اولین کار تئاتری اش چه مشکلاتی پیش رو دارد ؟

پازکی( می خندد ): راستش من به خاطر اساتید خوبی که داشتم از همان ابتدا به این دریافت رسیده بودم که این راه ، راهی نیست که با جیب پر پول  یا راحتی و آرامش خیال همراه باشه . راه پر پیچ و خمی هستش که مشکلات زیادی سد راه تو قرار میگیره . ولی مهم اینه که اجازه ندهی آن مشکلات مانع از انجام  کار تو بشه. برای من  و در این مسیر،  سالها تجربه دستیاری در سینما و تئاتر خیلی بهم کمک کرد

فیلمروز: قطعا همینطوره ، اما وقتی پای کارگردانی یک اثر به میان می آید ، به خصوص در تجربه اول مشکلاتی پیش روی خواهید داشت که احتمالا در کارهای بعدی کمتر می تواند سد راه شما قرار بگیرد ، برای آشنایی بیشتر کارگردانانی که می خواهند اولین اجرای خود را روی صحنه ببرند ، دوست دارم از تجربه رویارویی خودتان با مشکلات اولین اجرا بگویید ؟

پازکی: این کار برای من،  از استارت نوشتن تا تهیه مقدمات اجرا یک پروسه یکسال و نیمه بود . به نظرم اما چیزی که در این میان بیشتر از هر چیز به لحاظ روانی بر روی کار کارگردان تاثیر می گذارد ، نه اتفاقات درون پلاتو که اتفاقات بیرون از پلاتو است .واقعیت اینه که مدیریت اتفاقات درون پلاتو و کار کردن با یک گروه حرفه ای ، بسیار کار دشواری است اما صد برابر دشوارتر از آن ، اتفاقاتی است که بیرون از پلاتو بوجود می آید .از انتخاب سالن و پروسه توافق با مدیر سالن گرفته تا افرادی که قرار است به غیر از عوامل اصلی به تو کمک کنند مثل تبلیغات و … تمام این کارها اگر با یک برنامه ریزی دقیق پیش نرود ، کارگردان و پروژه را کاملا تحت تاثیر قرار خواهد داد .این مساله برای من خیلی تجربه پیچیده و دشواری بود که باعث شد من سه ماه تمام خواب راحت نداشته باشم

فیلمروز: میدانم که یک رفاقت و دوستی قدیمی بین تو و شهاب حسینی در جریان است . چی شد که او حاضر به همکاری بعنوان مشاور در این پروژه شد ؟

پازکی: در حقیقت من این افتخار را داشتم که سالها دستیار شهاب حسینی در فیلم ها و اجراهای تئاتر او بوده ام و روحیه ای که از او می شناختم همیشه به این شکل بوده که حامی جوانان بوده و برای کمک به هنرمندان جوان از هر کمکی دریغ نمیکند . اتفاقی هم که بعنوان شرکت “ندای هفت شهاب آسمان”  افتاد و همزمان در ایران و آمریکا مشغول تولید آثار سینمایی، تئاتر و تله فیلم است در همین راستا صورت گرفت . من یک شب با شهاب حسینی تماس گرفتم و بعد از سالها دستیاری از او رخصت و اجازه اولین کارگردانی تئاتر را خواستم . او هم استقبال کرد و ضمن تشویق من برای انجام این کار بعد از خواندن متن نمایشنامه ، بزرگوارانه موافقت خودش را برای مشاوره تولید اجرای این نمایش اعلام کرد . به نظرم اگر شهاب حسینی در اجرای این کار پیش قدم نمی شد ، اصلا هیچ کدام از این اتفاقاتی که منجر به اجرای این نمایش شده است نمی افتاد و این یکی از بزرگترین خوش شانسی های زندگی من بود

فیلمروز: این مشاوره تولید ، شامل حمایت های مالی هم می شد ؟

پازکی: بخشی از حمایت های لجستیکی و اجرایی بله ، ولی خب این کمپانی برنامه های مستمر و مفصلی برای حمایت های گوناگون از پروژه های هنرمندان در حیطه های مختلف دارد

سمانه اسماعیلی در صحنه ای از نمایش سنگ ها برای آنتیگون
سمانه اسماعیلی در صحنه ای از نمایش سنگ ها برای آنتیگون

فیلمروز: در جاهایی از متن نمایشنامه به نظر می رسید که دیالوگها بین گفتگوهای ادبی و محاوره ای در نوسان است ، چطور به این مدل از دیالوگ نویسی رسیدید؟

پازکی: این مدل از دیالوگ نویسی مختص زبان کار ما بود .تصویر اولیه ای که من از کاراکترها داشتم این بود که زبان آنها باید شاعرانه باشد ، مثل آن عاشقی که سالها است عاشق مانده و حتی سکوت آنتیگون را هم به جان می خرد. اما بخش دیگر وابسته به بازیگر است که دیالوگها را از فیلتر خودش عبور می دهد . من این اجازه را می دادم که بازیگر، این دیالوگها را در خودش حل کرده و شروع به بیان کند به شرطی که چهارچوب های اصلی ما را به هم نریزد .

فیلمروز: به نظرم چه در میزانسن و جه در متن ، شما دوست نداشته اید کشمکش آنچنانی بین کاراکترها به وجود آورید . نوعی درام گریزی که از درگیر کردن تماشاگر با داستان پرهیز کرده و عمده تمرکزش را به سرنوشت امروزی کاراکترهای باستانی اش معطوف می کند …

پازکی: کاملا درسته .من بعنوان کارگردان تصورم این بود که وقتی این فاصله گذاری  را بین متن و تماشاگران بوجود می آوریم ، این سرنوشت کاراکترها است که اهمیت پیدا می کند و دیگر این مساله که این شخصیت کیست و در چه جغرافیایی زندگی میکند ، معنایی پیدا نمی کند . از نظر من اگر تماشاگر با کاراکترها درگیر می شد و احساسات شخصی خودش را با آنها تلفیق می کرد ، دیگر آن اتفاق لازم که ما انتظار داشتیم نمی افتاد

فیلمروز: خانم حمیدی ، شما  برای اجرای این نقش ( آنتیگونی که نیمی از زمانش را در سکوت می گذراند )  چه چالشهایی پیش رو داشتید ؟

حمیدی : به نظرم اگر یک کاراکتر ، در موقعیت مشخص خود ، تعریف درستی داشته باشد حتما بازیگر آن نقش می تواند تا حد زیادی به خصوصیات و درونیات آن شخصیت نزدیک شود . آنتیگون این نمایشنامه ، تقریبا همان چالش قدیمی خود را دارد . با پسری باید در تماس باشد که هیچ گناهی ندارد جز اینکه پسر کرئون است  و علیرغم پایمردی که سالها است  از عشق خود نشان می دهد ، آنتیگون نمی تواند با او ارتباطی برقرار کند  و از طرف دیگر سکوت کرده و خواهرش ایسمنه دارد تمامی تعاملات امروزه را بعهده می گیرد . اینها تماما در حال رنج دادن آنتیگون است که چاره را در سکوت میبیند . به نظرم مهمترین  وجه نقش آفرینی در این نمایش، نشان دادن بغض فروخورده ای بود که به شکل سکوت در آنتیگون ظهور پیدا کرده بود

فیلمروز: در طول اجرا و با پیش رفتن نمایش ما هر بار نوع خاص و متفاوتی از سکوت را در بازی شما شاهد هستیم. سکوت شما وقتی با هایمن روبرو می شوید از یک جنس است و در مواجهه با دیگر کاراکترها از جنسی دیگر …

حمیدی: درسته ، برای آنکه آنتیگون مدام در ذهنش در حال تصمیم گیری  و کنش و واکنش است و ما مرحله به مرحله و با افشا شدن رازها و اخبار جدید ، یک رفتار دیگر از آنتیگون میبینیم

علی پازکی، گیلدا حمیدی در مصاحبه با خبرنگار فیلمروز
علی پازکی و گیلدا حمیدی در مصاحبه با خبرنگار فیلمروز

فیلمروز: شخصیت خاصی هست که دوست داشته باشد آن را بازی کنید اما تا به حال کار نکرده باشید ؟

حمیدی: ان شالله اگر زنده باشم و بعنوان بازیگر همچنان پذیرفتنی باشم خیلی دوست دارم کاراکتر مادر در نمایش ” سیر دراز روز در شب”  یوجین اونیل را بازی کنم

فیلمروز: تا به حال به کارگردانی تئاتر هم فکر کرده اید ؟

حمیدی: اتفاقا فوق لیسانس من کارگردانی تئاتر هستش ، ولی به نظرم کارگردانی واقعا مسئولیت سخت و سنگینی است که سعی میکنم زیر بار آن نروم ( می خندد)

فیلمروز: آقای پازوکی ، چه شد که به سراع چنین تیمی از بازیگرها رفتید و سعی نکردید که یک چهره به اصطلاح سلبریتی که این روزها هم  در کارهای تئاتری باب شده را در فهرست بازیگران خود داشته باشید ؟ حتی در تبلیغات تئاتر هم از چنین چهره هایی برای دیدن نمایش خودتون دعوت نکردید؟

پازکی: به نظرم نگاه اقتصادی به تئاتر ، آفت تئاتر است .من همواره سعی کرده ام از این حاشیه سازی ها و تبلیغات کاذب دور باشم . ما می دانستیم که مخاطب ما با مخاطبی که جذب سلبریتی ها می شود متفاوت است . من سعی کرده ام حرفم  را با اجرایی که روی صحنه برده ام بزنم نه با سلبریتی هایی که برای دیدن کار دعوت میکنم .هر چند که وجود و حضور آنها را هم در تئاتر خیلی لازم و محترم میدانم اما کار من از جنس دیگری است که با سازو کاری که این روزها تبلیغ می شود جور در نمی آید و این فقط به نو نگاه من به تئاتر بر می گردد.

 

گفتگو از : کمال پورکاوه

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا