نقد فیلم in the fade( محو شدگی) ساخته فاتح آکین
نگاهی به فیلم محو شدگی با بازی دایان کروگر
زنان در آستانه فروپاشی عصبی *
سایت تحلیلی خبری فیلمروز : آخرین ساخته فاتح آکین فیلمساز ترک تبار مقیم آلمان و برنده جایزه گلدن گلاب بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان در سال ۲۰۱۸ ، با تمرکز بر مشقت های زندگی زنی که همسر و فرزند خود را از دست داده و برای پذیرش موقعیت جدید مقاومتهای زیادی نیز از خود نشان می دهد ، به سراغ شخصیتهایی رفته که نمونه های به یاد ماندنی آنها را در فیلم هایی چون ۲۱ گرم ایناریتو ، آبی و بی پایان( no end) کیشلوفسکی و … دیده ایم .شاید ویژگی عمده هر سه فیلم را در نمایش زنانی باید دید که با از دست دادن همسر و فرزندانشان ، چنان تنهایی زجر آوری را را از سر می گذرانند که تنها راه خلاصی از بن بست بوجود آمده را در خلاصی خود از این دنیا دیده و با اتکا به مخدر های تسکین دهنده ، آرامش خود را در نیستی می جویند .
اما فاتح آکین بر خلاف ایناریتو و کیشلوفسکی از نزدیک شده به درونیات و زندگی خانوادگی کاراکتر محوری خود پرهیز کرده و با فیلمنامه ای که در میان گونه های مختلف سینمایی ( خانوادگی، جنایی، دادگاهی، سیاسی) در نوسان است ، برای نزدیک شدن تماشاگر به فضای فیلم و دنیای ذهنی شخصیت محوری اش مانع تراشی می کند.علاقه شدید دایان کروگر به همسرش که بعلت قاچاق مواد مخدر در زندان است و به ناچار باید در محوطه زندان با او ازدواج کند و نوع زندگی آنان در دوران پس از زندان برای تماشاگر آنقدر مبهم باقی می ماند که نه جایی برای کشف زندگی رازآمیز “کاتیا “( دایان کروگر) و همسرش ” نوری” با قی می گذارد و نه ما را با فضای سیاسی حاکم بر اثر آشنا میسازد .
اشاره گذرا و مبهم به قوت گرفتن گروه های نئو نازی در آلمان که اقدام به ترور ترک تبارهای مقیم این کشور می نمایند ، فیلم را از یک اثر سیاسی اجتماعی مهم و تاثیر گذار ، به یک تریلر انتقام جویانه ساده تقلیل داده که شاید تاثیرگذارترین بخش آن را بتوان در آن صحنه دادگاه دانست که نماینده پزشکی قانونی با شرح جزییات دقیق انفجار بمب و چگونگی مرگ و مثله شدن فرزند کوچک کاتیا ، خشم او را برانگیخته و دادگاه را به هم میریزد .شاید اگر فاتح آکین در شرح جزییات دیگر فیلم ، همانند این صحنه ، ریزبینانه عمل می کرد ، “محو شدگی” می توانست همپای دیگر آثار درخشانی که ذکرشان رفت در تاریخ سینما جاودان شود .
انگیزه های کاتیا برای خودکشی بیش از آنکه از منطق درونی شخصیت پیروی نماید ، نتیجه جبر فیلمنامه به نظر می رسد ، آن جا که دوربین فاتح آکین آرام آرام به وان پر آب حمام نزدیک میشود و با نشان دادن رگهای بریده کاتیا ، قرمزی خون تمام صحنه را فرا میگیرد . اما صدای تلفن وکیل کاتیا که خبر از دخالت نیروهای نازی در قتل همسرش میدهد ، به شکل عجیبی او را از نومیدی رها کرده و با بستن دستمالی بر دو دست ، خود را از مرگ نجات می دهد .شاید همین پیگیری شناسایی قاتلین از طرف کاتیا است که سکانس پایانی فیلم را هم دور از منطق درونی اثر جلوه می دهد .
*اشاره به نام فیلمی از پدرو آلمودوار
نوشته : کمال پورکاوه