وقتی از جشنواره فجر حرف می زنیم از چی حرف می زنیم؟
سایت تحلیلی خبری فیلمروز- کمال پورکاوه: بزرگترین رویداد سینمای ایران بیش از هر چیز به برنامه تلوزیونی نود با اجرای عادل فردوسی پور شبیه شده است. وقی سینمای خودمان را با فوتبال لیگ باشگاهی مقایسه میکنیم ، متوجه این تشابه ظریف و با مزه می شویم که وقتی خود فوتبال از لحاظ تکنیکی و تاکتیکی چیز دندان گیری برای بحث و بررسی ندارد، این حواشی فوتبال و حرف های درگوشی و مصاحبه های مطبوعاتی مربیان و بازیکنان است که تیتر یک اخبار را به خودشان اختصاص داده و مهم جلوه می کنند.طبیعتا برنامه ای مثل نود که با نیت روشنگری و شفاف سازی، قسمت اعظم وقت خودش را به حاشیه هایی از این دست اختصاص می دهد،در نظر مخاطب نیز جذاب به نظر می رسد.شاید با بررسی دقیق اوضاع و احوال سینمای ایران ( از نحوه برگزاری جشنواره تا مصاحبه های مطبوعاتی و اظهار نظرهای منتقدان و خبرنگاران) بتوان به شباهت های بیشتری با برنامه نود نیز دست پیدا کرد:
۱-قوانینی که برای زیر پا گذاشتن وضع می شوند :
الف) امسال دبیر جشنواره به همراه مدیر روابط عمومی پر جنب و جوش خود سعی داشتند تا با یادآوری قوانین سفت و سخت حضور در سالن رسانه، ساماندهی مناسبی برای حذف رسانه های بدون مجوز و جلوگیری از پرسه زدن های خبرنگاران غیر متخصص عاشق عکس سلفی با هنرمندان را بوجود آورند و در همان ابتدا با انتشار لیست خبرنگاران متقاضی و رسانه های دارای مجوز ،بر قوانین و شرایط حاکم بر سالن رسانه تاکید کردند.اما در سرزمینی که بسیاری امورات بر پایه دوستی و رفاقت و رایزنی پیش می رود، ظاهرا قوانین صرفا برای زیر پا گذاشتن است که بوجود می آیند. مشاهده گروه ها و دسته جات خبرنگارانی که بنا به همان لیست منتشر شده روابط عمومی جشنواره ، فاقد مجوز رسانه ای بوده اند، یکی از همان آشفتگی هایی است که حاشیه های برگزاری جشنواره را از متن آن برجسته تر می سازد.
ب) تلقی و دریافت ابراهیم داروغه زاده بعنوان دبیر جشنواره فیلم فجر از برگزاری چنین رویدادی، بیش از آنکه نشانی از آداب و حساسیت های برگزاری مهمترین رویداد سینمایی کشور را در خود داشته باشد به یک دورهمی دوستانه شبیه شده است که هر کسی بنا به میزان دوستی و روابط صمیمانه ای که با او دارد می تواند به راحتی قوانین حاکم بر این نمایش سینمایی را نیز به هم بزند.آشفتگی و بی نظمی حاکم بر اجرای جشنواره سی و هفتم از همین جا نشات میگیرد.نرسیدن فیلم هایی مانند متری شش و نیم و تختی به روز اول جشنواره و جابه جایی هایی که اعتراض چند تن از سینماگران را هم برانگیخت ، در کنار اضافه شدن ناگهانی سه فیلم “مدیترانه”، “وکیل مدافع” و “آنجا همان ساعت” در میانه جشنواره و اکران آنها در سالن هنرمندان به صلاحدید دبیر جشنواره ، از آن دست بی نظمی هایی است که شان جشنواره را در حد و اندازه های یک مهمانی و دورهمی دوستانه تقلیل داده است.
۲-اظهار نظرهای عجیب فیلمسازان و بازیگران:
رابطه میان جشنواره فیلم فجر و فیلمسازان رابطه چندان مشخص و معینی به نظر نمی رسد.رابطه ای متناقض که جذابیت و بی اعتنایی را به شکل عجیبی با یکدیگر در هم آمیخته و شور و اشتیاق اولیه برای حضور در این جشنواره در آستانه برگزاری و یا میانه راه جای خودش را به بی اعتنایی کامل می دهد.از مصاحبه های مطبوعاتی علیرضا داوودنژاد و گلایه هایش از اینکه چرا دبیر جشنواره و دیگر دوستانش برای شرکت دادن آخرین ساخته اش، تعداد تماس بیشتری با او نداشته اند گرفته، تا کیومرث پور احمد که بدون توجه به کیفیت فیلمی که ساخته است، با عصبانیت از ساعت اکران فیلمش در سالن هنرمندان گلایه میکند ، همه و همه نشان از سینمایی دارد که حواشی اش مهمتر از متن به نظر می رسد.اما از همه بامزه تر اظهار نظرهای بابک حمیدیان و محمد حسین مهدویان است که در اقدامی عجیب در حال اختراع دوباره سینما و ارائه تعریف جدید و تازه ای از بازیگر نقش اول مرد برآمده اند.
بابک حمیدیان نسبت به جایزه نقش مکمل استاد نصیریان معترض است و مهدویان هم با اتکا به اینکه خودش نقش جواد عزتی را نقش اصلی فیلمش میداند ، از اینکه او برای نقش مکمل کاندید بهترین بازیگر شده است شاکی به نظر می رسد. مثل این است که تمام فعالین سینما باید تمام تعاریف و دانسته های اساسی خود را از نقش های محوری و مکمل کنار گذاشته و چشم به دهان دوستان شاکی و معترض ما بدوزند.از سوی دیگر علیرضا رئیسیان که با یکی از ضعیف ترین تولیدات تاریخ سینمای ایران ” مردی بدون سایه” به جشنواره آمده بود،بعد از دریافت بازتاب های منفی نسبت به آخرین ساخته اش، طی مصاحبه ای اعلام کرد که اصلا دوست نداشته فیلمش را به جشنواره فجر بدهد و این اصرار ابراهیم داروغه زاده دبیر جشنواره بوده است که باعث چنین اتفاقی شده است. او ضمن صدور یک بیانیه مهم و تاریخی مبنی بر اینکه دوران نقد فیلم به سر آمده، از دغدغه های انسانی و اجتماعی بزرگی سخن گفت که منجر به تولید فیلمی مثل مردی بدون سایه شده است!!
به نظر می رسد حواشی و واکنشهای مخاطبان و علاقمندان سینما نسبت به یک اقدام عجیب دیگر ، آن هم از طرف همایون غنی زاده در اختتامیه جشنواره، احتیاج چندانی به یادآوری دوباره نداشته باشد.
۳-اظهار نظرهای عجیب منتقدان و یادداشت نویس های سینمایی:
کلی گویی های اغراق آمیز و بی پایه و اساس از جمله ویژگیهای عمده یادداشت های سینمایی منتقدان اغلب قدیمی جشنواره امسال به شمار می رفت.از جهانبخش نورایی که فیلم آخر رسول صدر عاملی را با شعری از حافظ مقایسه میکند، تا مسعود فراستی که تعارف را کنار گذاشته و فیلمی میان مایه همچون ۲۳ نفر را همتای ساخته های جان فورد اعلام می کند و خسرو نقیبی که ذوق زده از مشاهده یک زن مو بلوند اغواگر ، آشفتگی فریدون جیرانی را یادآور فیلم “پستچی همیشه دوبار زنگ میزند” می داند تا صوفیا نصراللهی جوان که برخی لحظات فیلم آخر مهدویان را همپای با “نجات سرباز رایان” اسپیلبرگ دانسته است، همه و همه این حس و حال را به مخاطب نوشته هایشان می دهند که گویی در حال خواندن یادداشتهایی بر فیلمهای اکران شده در جشنواره فیلم کن هستند نه جشنواره فجر
این حجم از یادداشت های ستایش آمیز که اغلب نشانی از رفاقت و نزدیکی منتقد و فیلمساز را نیز با خود به همراه دارد، از آن دست رویکردهای مخربی است که بیش از آنکه بتواند اثر به نمایش درآمده را توضیح دهد، با گمراه ساختن خواننده او را از مسیر اصلی دور می سازد.تقلیل دادن شعری از حافظ ( بعنوان بزرگترین اثر ادبی تاریخ هنر این سرزمین) و منتسب دانستن آن به فیلمی که فیلمنامه نویسش همچنان باید کتابهای آموزش فیلمنامه نویسی را دوره کند ، از آن دست اظهار نظرهای اغراق آمیز و بی ربطی است که صدای پای ابتذال را در میان نوشته های سینمایی نیز به گوش علاقمندان می رساند.
نوشته: کمال پورکاوه