اخبارسینمای ایرانهمه مطالب

پیشنهاد‌هایی برای تماشا در جشنواره‌ی «سینماحقیقت»

سایت تحلیلی خبری فیلمروز :سیزدهمین دوره جشنواره سینما حقیقت از امروز شروع می‌شود و مثل همیشه کلی فیلم خوب و میاب در بخش‌های مختلف آن اکران خواهد شد. امسال بین فیلم‌های روز و مستند‌هایی از کشور‌های مختلف، یک مجموعه درخشان از پرتره‌های سینمایی هم اکران می‌شود؛ فیلم‌هایی درباره هنرمندان به‌خصوص سینماگران مشهور. ما در این هفته چند پیشنهاد درباره جشنواره سینماحقیقت منتشر می‌کنیم، اما اول از همه توصیه می‌کنیم این مجموعه را از دست ندهید.

آندری تارکوفسکی. یک نیایش سینمایی

غرق شدن در خوشی

آندری تارکوفسکی فقط هشت فیلم ساخت، اما با همین فیلم‌های اندک جهان سینما را تغییر داد؛ خود او می‌گفت که تماشاگر برایش اهمیتی ندارد و فقط نظر دو نفر، اینگمار برگمان و روبر برسون، برایش مهم بود. با این حال هر فیلم او تصویری متفاوت از سینمای شوروی ارائه می‌داد. او با سرسختی زیاد به قواعد تحمیلی رئالیسم سوسیالیستی تن نمی‌داد و فیلم‌هایی می‌ساخت که تمام قواعد مرسوم آن کشور را به هم می‌ریخت.

این ماجرا فقط مربوط به شیوه ساخت نبود، او که مفهوم مونتاژ را تغییر داده بود و روایت را از قاعده تحمیلی سینمای هالیوود در آورده بود جهان‌بینی منحصر به فردی داشت؛ فیلم‌هایش درباره آدم‌های سرگشته‌ای بود که یا به گذشته‌شان فکر می‌کردند، یا دنبال آزادی بودند یا از مواجهه‌شان با پروردگار شوکه می‌شدند.

تارکوفسکی فقط فیلمساز نبود، عکاس بود و شاعر؛ عکس‌هایش از برهوت و بیابان‌ها نوعی خلأ را نشان می‌داد و شعرهایش، مثل آثار پدرش، وصفی از زیست مردم بود. مهم‌ترین ویژگی فیلم‌های تارکوفسکی‌ای بسا خود زمان بود، این که زمان گذشته، حال و آینده چه معنایی دارند و این کُندی چطور تصوری از خط را در خود پرورش می‌دهد. تارکوفسکی در دوران جنگ سرد به سختی فیلم می‌ساخت، چون عنصر نامطلوب تلقی می‌شد. با این همه چنان سینما را دوست داشت که هر نوع سختی را تحمل می‌کرد.

می‌گویند که غوطه خوردنش در رودخانه‌ای آلوده به مواد سمی موقع فیلمبرداری فیلم “استاکر” او را به سرطان مبتلا کرد؛ نه فقط او که همسرش، فیلمبردار و چند نفر از عوامل آن فیلم هم بعد‌ها به دلیل سرطان مردند. او جانش را برای سینما گذاشت و با وجود این که آخر عمر از شوروی بیرون رفت، اما حال و هوای فیلم‌اش در خارج از مرز‌های روسیه تغییر نکرد. حالا پسر او، آندری آندریوویچ تارکوفسکی، فیلمی درباره پدرش ساخته، این فیلم مستند زندگی و کار تارکوفسکی، دید او نسبت به هنر، افکارش در مورد سرنوشت هنرمند و معنای هستی انسان را با ما در میان می‌گذارد. “آندری تارکوفسکی، یک نیایش سینمایی” در جشنواره فیلم ونیز ۲۰۱۹ برنده جایزه کلاسیک برای بهترین مستند درباره سینما شد و در جشنواره بین‌المللی فیلم مستند آمستردام هم نمایش داده شد.


فلینی: ابدی

غرق شدن در خوشی

فدریکو فلینی یکی از نوابغ سینما نیاز به معرفی ندارد؛ او از پیشگام‌های جنبش نئورئالیسم ایتالیا بود، هم فیلمنامه‌نویس بود هم کارگردان. اما خیلی زود و بعد ساخت چندتا از بهترین فیلم‌های سینمای ایتالیا راه و روش‌اش را تغییر داد و سمت سینمایی شخصی‌تر رفت. سینمایی که فلینی طی سال‌ها دنبال کرد ترکیبی بود از خاطرات کودکی، کارناوال‌ها، سیرک و روایتی پیچیده درباره آدم‌ها در دنیای امروزی. آن‌هایی که فیلم‌هایی مثل “شب‌های کابریا” یا “جاده” را دیده‌اند می‌دانند که کارگردان این آثار چطور در “هشت ونیم”، “آمارکورد” و “زندگی شیرین” تغییر کرده، می‌گویند که “زندگی شیرین” فلینی نزدیک شش ماه در سینما‌های ایتالیا اکران بود و هیچ سئانس آن خالی نمی‌ماند.

فلینی کارگردان منحصربه‌فردی بود، با جهان‌بینی خارق‌العاده درباره زندگی، وظیفه هنرمند و البته رابطه دنیای مدرن با خلق و خوی آدم‌ها؛ و بیشتر از این‌ها کارگردانی معرکه بود، آن چه او در “هشت ونیم” ساخت فقط یک فیلم زندگینامه‌ای درباره خودش نبود، فیلمی بود به شدت مینیاتوری و دقیق که روایت سینمایی را دگرگون می‌کرد.

اگر فیلم‌های فلینی را دیده باشید حتماً “رم فلینی” را هم دیده‌اید؛ مستندی که او درباره شهر محبوبش ساخت و مثل همیشه با ترکیب زندگی واقعی، کارناوال و سیرک، تصویری متفاوت از آن ارائه کرد. این وسط نقش همسرش، جولیتا ماسینا هم غیر قابل انکار است، بازیگری معرکه با چهره‌ای کودکانه که نقش اصلی بیشتر فیلم‌های زنانه فلینی را بازی می‌کرد.

“فلینی: ابدی” البته فیلمی متفاوت است، یوجینو کاپوچو این‌قدر خوش‌شانس بوده که با فلینی کار کند، او در این مستند ماجرای آشنایی‌اش با فلینی در جوانی و در شهر ریمینی ایتالیا را بازسازی می‌کند و توضیح می‌دهد چطور بعدتر، پس از اتمام تحصیلاتش در مرکز فیلمبرداری تجربی، با یکدیگر در صحنه فیلم “جینجر و فرد” همکاری کردند. “فلینی: ابدی” از جشنواره ونیز سال ۲۰۱۹، جایزه کلاسیک را برای بهترین مستند درباره سینما دریافت کرده است.


فورمن علیه فورمن

غرق شدن در خوشی

میلوش فورمن را بیشتر تماشاگران با دو فیلم “دیوانه از قفس پرید” و “آمادئوس” می‌شناسند. اما او کلی فیلم درخشان دارد که در دورده‌ای مختلف کارگردانی کرده؛ فورمن از پیشگامان موج نوی سینمای چک بود، کارگردانی که قبل بهار پراگ درخشید. او در دوره کمونیستی چک کارش را در این کشور شروع کرد و بعد هم‌زمان با اوج‌گیری جنبش‌های مدنی به بلوغ رسید و فیلم‌هایش در جشنواره‌هایی مثل کن نمایش داده شد.

بعد شکست بهار پراگ و سرکوب جنبش مردم چکسلواکی او ناچار شد کشورش را ترک کند. اول به فرانسه رفت و آنجا مشغول فیلمسازی شد و بعد به هالیوود رفت. این وسط فیلم‌هایی ساخت مثل “دانتون” که ماجرای انقلاب کبیر فرانسه را با نگاهی به وضع سیاسی کشورش چک نشان می‌داد.

در هالیوود هم او کم‌کم استعداد فوق‌العاده‌اش را نشان داد، از فیلم “مو” تا “دیوانه از قفس پرید” شیوه داستان‌گویی و اشاره‌های استعاری‌اش به زندگی مردم در کشور‌های تحت حکمرانی دیکتاتور‌ها چشم‌ها را خیره کرد. “فورمن علیه فورمن” درباره همه اینهاست؛ فیلم، یک پرتره همه‌جانبه از میلوش فورمن، است. این فیلم به خاطر تلفیق خلاقانه‌اش از تصاویر ترسیم شده روی فیلم‌های موجود و همچنین تصاویری از کلکسیون دوستان و همکاران او که تاکنون دیده نشده‌اند، تماشایی است.

فیلمساز در پشت صحنه و مصاحبه‌ها، مفهوم آزادی و محدودیت‌های آن را به بحث می‌گذارد و از دل آن‌ها تصویری متفاوت از او به چشم می‌خورد. فیلم را دو نفر، هلنا ترشتیکوا و یاکوب هینا ساخته‌اند و قبل نمایش در جشنواره سینماحقیقت در دو فستیوال مهم کارلووی‌واری و دوکلیزبو و ویرجینیا نمایش داده شده است.


روح پیتر سلرز

غرق شدن در خوشی

پیتر سلرز سال‌ها عضو گروهی بود که با همکاری مایکل بنتین، اسپایک میلیگان و هری سکام راه انداخته بود، آن‌ها کلی برنامه رادیویی کمدی اجرا می‌کردند. اما سال ۱۹۷۳ بود که سلرز با همکاری اسپایک میلیگان سراغ ساخت یک فیلم کمدی درباره دزدان دریایی رفت؛ فیلمی که قرار بود یک کمدی بزن بکوب جذاب ماجراجویانه باشد.

فیلم مستند “روح پیتر سلرز” قصه این فیلم هالیوودی را روایت می‌کند، فیلمی ناموفق که قصه‌ای مربوط به قرن هفدهم داشت و در کشور قبرس فیلم‌برداری شده بود و پیتر سلرز و اسپایک میلیگان در آن بازی می‌کردند. مستند “روح پیتر سلرز” با تصاویر به جامانده از این فیلم و مصاحبه‌ها و اطلاعات جمع‌آوری شده درباره آن سعی می‌کند تصویری جذاب از سلرز را ارائه بدهد. این فیلم را پیتر مداک ساخته و قبل‌تر در جشنواره‌های جشنواره مستند NYC، ۲۰۱۸، جشنواره فیلم رین دنس، ۲۰۱۸، جشنواره فیلم بورلی هیلز هم نمایش داده شده که از این آخری جایزه بهترین مستند را هم دریافت کرده است.


توقف‌ناپذیر: شان اسکالی و هنر همه چیز

غرق شدن در خوشی

شان اسکالی هنرمند درجه یکی است، اما نقاشی‌های انتزاعی‌اش زیر سایه ثروت چشمگیرش نادیده گرفته شده؛ او خارج از مرز‌های بریتانیا، همه کشور‌های تحت پوشش انگلستان، بیشتر به عنوان یک سوپراستار مطرح بوده تا یک هنرمند درجه یک. با این حال موقعیت خاص او همه را شگفت‌زده کرده.

مستند “توقف ناپذیر: شان اسکالی و هنر همه چیز” درباره زندگی او، کار‌ها و آثارش است و دور دنیا از واشنگتن تا سن پترزبورگ، مکزیکوسیتی و برلین سفر می‌کند تا ۱۲ نمایشگاه مختلف از آثارش را در مشهورترین موزه‌های دنیا افتتاح کند؛ سفری که با نمایشی عظیم در موزه ملی میدان ترافالگار به اوج می‌رسد. مستندی که نیک ولینگ ساخته، درباره این سفر‌ها و نمایشگاه‌هاست.


آنچه ناتمام گذاشتیم

غرق شدن در خوشی

“آنچه ناتمام گذاشتیم” درباره پنج فیلم ناتمام است که بین سال‌های ۱۹۷۷ تا ۱۹۹۲ در پس زمینه‌ای از رژیم‌های کمونیستی که در افغانستان به قدرت رسیدند، ساخته شده‌اند. صحنه‌هایی از این فیلم‌ها که برخی از آن‌ها بعد‌ها و در آثار دیگری به کار گرفته شده‌اند، به همراه تصاویری از لوکیشن‌های کنونی‌شان و تفسیر فیلمسازان و بازیگرانی که در روند ساخت آن مشارکت داشته‌اند، با یکدیگر تدوین شده و به ما اجازه می‌دهد تا با فیلم‌های اکشن و درام‌های عاشقانه‌ای همراه شویم که حول تاریخ و تعارض‌های محلی می‌چرخند.

این بخشی از تاریخ کشور افغانستان است که زیر سایه سیاست مخفی شده، دوره‌ای که کمتر به چشم آمده یا در باره‌اش حرف زده شده است. مستند “آنچه ناتمام گذاشتیم” فقط خاطره‌نگاری نیست، بازتابی از زندگی افغان‌ها در سال‌های دور و تحت سیطره رژیم کمونیستی است. فیلم را مریم غنی، کارگردان افغان ساخته است.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا