پیشنهاد های فرهنگی آخر هفته فیلمروز
آخر هفته به سراغ فیلم ، تئاتر و کتاب برویم
سایت خبری تحلیلی فیلمروز: آخر هر هفته ، قصد آن را داریم که با معرفی یک بسته فرهنگی اعم از کتاب، فیلم، تئاتر و یا گالری گردی ، پیشنهادات فرهنگی خوبی را برای پایان یک هفته خوب فراهم آوریم . با ما همراه باشید .
کتاب:
باباگوریو داستان دورهای از زندگی ساکنین پانسیونی ارزان و فقیرانه در یکی از خیابانهای پاریس است در اوایل قرن نوزدهم. کشاورز زادهی جوانی که دانشجوی رشتهی حقوق است ساکن این پانسیون است و شخصیت اصلی این رمان. او با آرزوهایی بلند در سر راهی پاریس شده تا در آن به مدارج عالی اجتماعی برسد. در مواجهه با دنیای پاریس او تنها راه سریع طی کردن پلههای ترقی را در ارتباط با زنان سرشناس و ثروتمند این شهر میبیند. با نوشتن نامهای تمام سرمایهی خانوادهاش را وام میگیرد تا ظاهر خود را چنان افراد متشخص بیاراید، زیرا که دروازه ورود به دنیای اشراف ظاهری آراسته داشتن است.
او با توصیهی یکی از بستگان در میهمانی زنی از طبقهی اشراف وارد شده و مجذوب میهمانیها و زندگی این طبقه از جامعه میشود. سرگذشت این جوان، تلاشهایش برای ورود و برقراری رابطه با اعضای طبقهی مرفه جامعه محمل روایت داستان باباگوریو است. اگر به فضای رمان های کلاسیک دارید و اگر می خواهید کاملا در فضای دیگری قرار بگیرید این یک انتخاب کلاسیک مناسب است بماند که کمی توصیفات فصل ابتدایی کتاب دافعه دارد و حوصله سر بر است اما از فصل دوم به بعد ریتم داستان جذاب می شود.
اکران:
امیر، یک نوجوان خیابانی (ولگرد)؛ جوانی که بیشتر زندگیاش پرسه زدن با موتور و پخش مواد در گذرها و بندرهای بمبئی است. در پشت این لذتگرایی او جوانی است که به شدت کمبود خانوادهاش را حس میکند. پیگیری یک بسته مواد مخدر باعث میشود که امیر سر از خانه خواهرش که مدتها از هم دور بودهاند درآورد. او تنها زندگی میکند و به طور مداوم توسط مردان مورد مزاحمت قرار میگیرد. خواهر و برادر سعی میکنند با هم در آپارتمان زندگی کنند، اما گذشتهی از دست رفته و پر از ناامیدی این کار را دشوار میکند. با این حال… سینمای مجیدی که در نوبه ی قبلی محمد رسول الله را روی پرده داشت این سال ها بیشتر از قبل مقهور تکنیک و پروداکت است، گویی که بچه های آسمان را در قالبی هندی می بینید، به هر حال اگر به ملودرام های هندی و داستان های پند آموز سرشار از کلیشه علاقه دارید این انتخاب بدی نیست. در میان باقی کارهای روی پرده «عصبانی نیستم» فیلم قابل تماشایی است و البته «چهارراه استانبول» که یک معمولی قابل تماشاست.
تماشاخانه:
نمایشنامهی شایعات، یکی از مهمترین و کمیکترین آثار سایمون است. در این نمایشنامه، با گروهی مواجهایم که قرار است در خانهی ییلاقیِ دوستشان چارلی (که معاون شهردار نیویورک است)، جمع شوند تا دهمین سالگرد ازدواج او را جشن بگیرند؛ ولی هنگام رسیدن متوجه میشوند که خدمهی منزل آنجا را ترک کردهاند، همسر صاحبخانه حضور ندارد و خود صاحبخانه هم بهسمت خود شلیک کرده و از ناحیهی گوش زخمی شده است. از این لحظه به بعد، تمامی شخصیتها تلاش میکنند تا برای حفظ موفقیت خود و دوستشان، اتفاق رخداده را از پلیس و رسانهها مخفی نگه دارند، سایمون در این اثر بههمراه طنز موقعیتی که در ایجاد آن استاد است، از استفاده از طنز کلامی نیز غافل نبوده و دیالوگهای بهیادماندنی و زیبایی خلق کرده است. «شایعات» را امیر رمضانیدر تماشاخانه نوفل لوشاتو روی صحنه برده، نه استار دارد و نه تبلیغات وسیعی اما داستان دارد و این خلا خیلی از نمایش های کسل کننده تهران است، نمایش محترمی است و ببیندش. به هرحال کمدیهای نیل سایمون را، باید برشی هوشمندانه از زندگی جوامع بشری امروزی دانست که با ورود به حیطههای رفتاری و شخصی افراد، تماشاگران خود را در موقعیتهای کمیک و خندهدار قرار میدهد.
روی Dvd:
«محو شدگی» که در بخش رقابتی جشنواره کن سال گذشته حضور داشت، درباره مهاجران در اروپا و موج تازه قدرتگرفتن راست افراطی است. آکین به مسئله پذیرفتهشدن مهاجران در جوامع و تهدید بزرگی بهنام ملیگرایی افراطی پرداخته است که مانعی برای یکپارچهشدن جامعه است. قصه فیلم که در آلمان امروز میگذرد، درباره حملات تروریستی شبکه نئونازیها و قربانیان این حملات یعنی شهروندان غیرآلمانی است. زنی آلمانی که با مردی مسلمان و کرد ازدواج کرده است، بهدنبال قاتلان نئونازی میگردد که در حملهای تروریستی، همسر و فرزندش را کشتهاند. فیلم انتخاب مناسبی است برای آن ها که سینمای درنگرا و روانکاوانه را دوست دارند، از آن داستان هایی که با ته مایه های انتقادی نسبت به جهان امروز کمی هم سویه سیاسی به خودش می گیرد و با دنیای نزدیکی که نسبت به ما دارد و موفق می شود گره اش را با مخاطب بیاندازد.
ممنون
عالی بود