پیشنهاد های فرهنگی آخر هفته فیلمروز/ آخر هفته خود را چگونه بگذرانیم؟
سایت خبری تحلیلی فیلمروز : تعطیلات آخر هفته فرصتی است برای خانواده ها و علاقمندان که بتوانند پس از چند روز دوندگی و کار و تلاش با اتکا به رویدادها و اتفاقات فرهنگی و هنری همچون سینما ، تئاتر، کتاب و …کمی بایستند و به تعبیر اسکار وایلد ” کلید فهم زندگی را در هنر ” بجویند .
فیلمروز از این پس در روزهای پایانی هر هفته با پیشنهادات داغ فرهنگی و هنری همراه شما خواهد بود :
گالری گردی :
موزه هنر های معاصر :
آخرین روزهای نمایش آثار هنری علی اکبر صادقی را نباید از دست داد .این نمایشگاه با نگاهی به فرهنگ دیداری و هنرمدرن و معاصر ایران ، هفتاد سال فعالیت هنری علی اکبر صادقی را به عنوان نقاش،انیماتور،مجسمه ساز و شاعر ، در معرض دید عموم قرار می دهد.
در این نمایشگاه بیش از ۲۰۰ اثر هنری ازآثارنقاشی، نقاشی دیواری، مجسمه ، طراحی ، طراحی روی شیشه، تصویرسازی و نیز فیلم های نادری از هنر پویانمایی از این هنرمند به نمایش در آمده است .
چیزی که در تعدادی از آثار علی اکبر صادقی جلب توجه مینماید ، پیوند حیرت آوری است که بین مینیاتور، نقاشی های قهوه خانه ای و سورئالیسم بوجود اورده و از این راه به تصاویر و مفاهیم بدیعی می رسد که در آثار کمتر نقاش امروزی میتوان سراغ گرفت.
روی پرده اکران:
«فِراری» ساخته داود نژاد، احتمالا متفاوت ترین فیلم روی پرده است، داستان دختری که به دنبال رویاهایش در شهر می چرخد و با جامعه ای پر مخاطره مواجه می شود، نظیر این قصه را بارها شنیده ایم خوانده ایم و دیده ایم اما داود نژاد موفق شده از یک داستان نسبتا تکراری اثری خلق کند که جهان خودش را دارد و به ورطه شعار و اغراق نمی افتد.
فیلم قصه ی گلنار و یک راننده ساده است، که نقش اولی را ترلان پروانه بازی می کند و دومی را هم محسن تنابنده، تقابل و تضاد در ساختار فیلمنامه و کاراکترها نشسته و داود نژاد موفق شده از قبال این نشست مفهومی، تمام حرف هایش را بزند. حرف هایی مثل اختلاف طبقاتی و بالای شهر و پایین شهر و مضامین اجتماعی از این دست. در هر صورت این آن جایی است که داود نژاد میان «مرهم» و «مصائب شیرین» یک نقطه تلاقی درست پیدا کرده و فیلمی با چفت و بست راهی سینماها کرده، فیلمی که به اندازه قدر دانسته نشده است.
صحنه تئاتر:
دیابولیک: رمئو و ژولیت
نمایش «دیابولیک، رومئو و ژولیت» با صحنهای تکاندهنده آغاز میشود، مردگانی در کفن پوشیده شده در گورستان آرمیدهاند و تیبالت (خسرو پسیانی) برای کودکی تازه مرده آواز (یا دعا) میخواند. ورود به دنیای پر از سیاهی، خشونت و تباهی نمایش تازه آتیلا پسیانی با یک ضربه همراه است. ضربهای درست و به جا که چشماندازی از جهانی که قرار است یک ساعت و بیست دقیقه به تماشایش بنشینیم مقابل دیدگانمان ترسیم میکند. «دیابولیک…» بر خلاف تصور اولیه، چندان به ماجرای عاشقانه رومئو و ژولیت نمیپردازد بلکه به بهانه روایت بخشی از این قصه مشهور و محبوب، حقایقی تلخ از دنیای امروز برایمان عریان میکند
پسیانی در «دیابولیک…» نشانههای ایرانی و غربی را در هم میآمیزد تا جهانی ویژه خلق کند، جهانی که ظاهرا وامدار قصه مشهور «رومئو و ژولیت» است، اما منحصر به فرد است. موسیقی تم بومی دارد، اما شخصیتها ایرانی نیستند، قصه در زمان مشخصی رخ نمیدهد، ولی نشانههای امروزی مثل موبایل و مونوپاد ارجاع به دنیای اطراف ما است. «دیابولیک…» اقتباسی امروزی و هوشیارانه است، نه آنقدر وامدار تراژدی مشهور شکسپیر است که تازگی و طراوات نداشته باشد و نه آنقدر از منبع اولیه فاصله میگیرد که بیهویت به نظر برسد. در عین حال قائم به ذات است و امتیازهایی دارد که محصول ایدههای نویسنده و کارگردان است.
سینمای جهان :
فیلم «خدمتکار» یا «خدمتکاران» که روایت کننده آمریکای دهه ۶۰ میلادی و قوانین تبعیض آمیز سفیدها علیه سیاه ها است. روایت البته برخلاف باور ذهنی درر یک محیط کاملا زنانه می گذرد و حکایت خدمتکارانی سیاه پوستی است که از ظلم سفیدها به سر کردگی «هیلی» مغرور و خودخواه به تنگ آمده اند و سعی می کنند با کمک گرفتن از اسکیتر (اما استون) یا بهتر بگویم تهییج اسکیتر دنیایشان را عوض کنند.
شاید بهتر است تمام پیش زمینه هایی که راجع به داستان هایی با این فضا دارید را کنار بگذارید و خودتان را برای تماشای یک اثر پر از جزئیات و ظرایف آماده کنید. نمای نزدیکی از تمام احساسات بشری که حسادت و کینه و تبعیض را می سازد و در عین حال غم انگیز است و با رنگ هایی شاد روایت می شود . در واقع فیلمساز قدرت داستانش را از فیلمنامه ای دقیق و اقتباسی گرفته که نیازی به المان ها تقویت بخش بصری ندارد. این متفاوت ترین داستان درباره تبعیض نژادی است.
با تشکر از ایمان عبدلی،سایت برترینها