خانم توسلی، نقشی که شما در نمایش “خشم و هیاهو” بازی میکنید را حدود ۱۷ سال پیش یک بازیگر مرد بازی کرده است. بازیگرها گاهی در برابر بازی کردن نقشهایی که قبلاً بازیگر دیگری آن نقش را بازی کرده موضع میگیرند، شما موضعی در این مورد نداشتید؟
توسلی: زمانی که آقای رایانی برای اولین بار نمایش “خشم و هیاهو” را روی صحنه برد، من دانشجو بودم و اتفاقاً این نمایش را دیدم و همیشه در ذهنم از آن به عنوان یک نمایش هیجانانگیز یاد کردم. امسال وقتی آقای رایانی پیشنهاد بازی در این نمایش را با من مطرح کرد، هیچ تصوری نداشتم که قرار است شخصیت پسر نمایش تغییر کند یا نه. نمایشنامه را خواندم و سریع گفتم میآیم. بعد که با آقای رایانی صحبت کردیم، تصمیم بر این شد که شخصیت پسر را تبدیل به شخصیت دختر کنیم و این اتفاق در طول تمرینها افتاد.
تقریباً همه دخترهای همسن و سال کاراکتر اپیزود اول نمایش “خشم و هیاهو”، شرایطی مشابه شرایط این کاراکتر را در مدرسه و در اجتماع داشتهاند و خیلی وقتها پیش آمده که دانشآموزان دهه ۶۰ به خاطر یک نوار کاست یا یک مانتو از مدرسه اخراج شدهاند ولی عجیب نیست که با تمام انتقاداتی که به این رویه میشود، همچنان هم نوجوانان با همچین مشکلاتی مواجه هستند؟
توسلی: با شما موافقم. گرچه میدانم که همگی متفقالقول هستیم که فضا به نسبت گذشته کمی بازتر شده است ولی همچنان هم مشکلات مشابه آن زمان برای دخترها و پسرهای نوجوان وجود دارد. زمانی که ما به مدرسه میرفتیم، نظام آموزشی فشار عجیبی بر دانشآموزان دختر حاکم میکرد و دانشآموزان کوچک کلاس اول و دوم ابتدایی را در سرما سر صف نگه میداشت و مجبور به گفتن شعارهایی میکرد که خود دانشآموزان چیزی از آن شعارها نمیفهمیدند. خیلی وقتها هم به خاطر نوع پوشش یا داشتن یک نوار کاست، دانشآموزان را اخراج میکرد و استرس عجیبی به آنها انتقال میداد. شیوه رفتاری نظام آموزشی آن موقع کاملاً پادگانی بود و شکل آموزشی نداشت. خود من فکر نمیکنم هیچوقت مدیر مدرسه دوران راهنماییام را ببخشم. ولی همانطور که شما هم اشاره کردید، بخش غمانگیزش این است که این نوع برخوردهای پادگانی همچنان هم در بعضی مدارس اتفاق میافتد و عدهای همچنان به نا کارآمد بودن این شیوه تربیتی پی نبردهاند.
برخی از دانشآموزان دهه ۶۰ که خودشان با نظام سختگیر آموزشی آن موقع بزرگ شدند، امروز در مدارس، ادارات و بخشهای دیگر دارای پستهای مدیریتی شدهاند ولی خود آنها هم مثل مدیرهای دوران مدرسهشان رفتار میکنند. این برای شما عجیب نیست؟
توسلی: حقیقتاً من ندیدهام هم نسلهای من مثل مدیران دهه ۶۰ رفتار کنند و با چنین آدمهایی برخورد نداشتهام که بدانم چرا آن نوع برخورد را تکرار میکنند ولی مطمئنم که اگر قرار باشد خودم با بچهها تعامل داشته باشم، هیچوقت مثل مدیر مدرسه راهنماییام برخورد نمیکنم چون من ماهیتاً با آن خانم متفاوت هستم.
رایانی مخصوص: به نظرم آدمها باید در برابر اعمال خودشان موظف باشند و این ربط به هیچ سیستمی ندارد که آدمها رفتارشان تند و غیر اخلاقی باشد یا دوستانه و مسالمتآمیز. یک نفر کارش تحقیر و تخریب کردن دیگران است و یک نفر دیگر از در دوستی وارد میشود و مرز بین این دو را وجدان و انسانیت آدمها مشخص میکند. من معتقدم که آدم اگر خودش بخواهد کار درست را انجام بدهد، حتی اگر سیستم اشتباه بگوید، او به سمت خطا نمیرود.
شیوه بازی در بازی را که در اجرای قبلی نمایش “خشم و هیاهو” وجود داشت، خودتان انتخاب کردید یا به خاطر محدودیتهای استفاده از بازیگرهای بیشتر تن به این شیوه دادید؟
رایانی مخصوص: من این شیوه را از ابتدا دوست داشتم و دلم میخواست نمایش را با همین شیوه کار کنم، بنابراین هیچ محدودیتی باعث انجام این کار نشد و کاملاً تعمدی به سراغ شیوه بازی در بازی رفتم.
خانم توسلی، نظر شما در مورد شیوه بازی در بازی نمایش “خشم و هیاهو” چیست؟ برای بازیگر جذاب است که در صحنه تئاتر نقشهای مختلفی را بازی کند؟
توسلی: بله برای من جذاب است. بازیگری در نمایش “خشم و هیاهو” یک بازیگری تکنیکال است و بازی حسی کمتری دارد. با این حال به نظرم آن شیوه از بازی که بخواهی شخصیتپردازی کنی و برای شخصیت حرکت و صدا درست کنی، از شیوه بازیگری در نمایش “خشم و هیاهو” سختتر است، گرچه هر دوی اینها برای من هیجان و جذابیت دارد.
بازیگرهای مقابل شما در نمایش “خشم و هیاهو”، علی سرابی و امیرحسین رستمی هستند که دو شیوه بازیگری مختلف دارند. چطور توانستید این ترکیب سه نفره را به وجود بیاورید؟
توسلی: من متوجه تفاوت شیوه بازیگری امیرحسین رستمی و علی سرابی هستم ولی نمیدانم شیوه بازی خودم چه تفاوتی با آنها دارد و این را تماشاگر بهتر درک میکند. من یک کاراکتر اصلیتر دارم که آن را حسیتر بازی میکنم و وقتی بازیگری تیپهای مختلف را به عهده میگیرم، بازیام اغراقآمیز و تکنیکال میشود. خودم فکر میکنم که بازیام در اپیزود اول به لحاظ جنس بازی به بازی علی سرابی نزدیکتر است و در اپیزودهای دیگر به بازی امیرحسین رستمی.
رایانی مخصوص: به نظرم هر چقدر که بازی بازیگرها در این اجرا متفاوتتر باشد، بهتر است چون ما به دنبال تنوع هستیم و نمیخواهیم بازی این سه بازیگر را شبیه به هم کنیم. من خیلی کم با بازیگرهایم به شکل تحلیل صحبت کردم و فقط به آنها گفتم که شما سه راوی هستید و بروید خودتان نقشتان را در بیاورید. چیزی که خیلی به آن تأکید میکردم هم این بود که سعی کنند با هم متفاوت باشند و متنوع.
در طراحی صحنه نمایشتان یک آینه دارید که درست روبروی مخاطب قرار گرفته و بازتاب دارد. با توجه به این آینه و نظر بر اینکه تماشاگر در طول اجرا سکوت میکند، آیا میتوان چنین تعبیر کرد که سکوت تماشاگر بازتابی از سکوت اجتماع است؟
رایانی مخصوص: سکوت تماشاگرها را اینگونه که شما گفتید هم میشود تفسیر کرد و تعمیم داد. به نظرم دلیل اینکه تماشاگرها سکوت میکنند به موقعیت اجتماعی بر میگردد. مثلاً آقای سعید سلطانپور در اوایل انقلاب نمایشی را روی صحنه برد که تماشاچیها در واکنش به صحنههایی از آن، شروع به پای کوبیدن کردند. شاید اگر نمایش “خشم و هیاهو” هم آن موقع اجرا میشد، چنین واکنشهایی از سوی تماشاگران سر میزد ولی الآن نوع نزاکت و نگرش مخاطب باعث شده که تماشاگر برخورد متفاوتتری با یک نمایش اجتماعی داشته باشد.
خانم توسلی، شما به عنوان بازیگر نمایش “خشم و هیاهو” فکر نمیکنید که تماشاگر یک جاهایی باید از حالت منفعل در بیاید و واکنش متفاوتتری نشان بدهد؟
توسلی: من خودم به عنوان بازیگر اگر بخواهم با تماشاگر ارتباط مستقیم برقرار کنم و حرف بزنم، مقداری استرس میگیرم چون واکنش تماشاچی را نمیشود پیشبینی کرد. قانون تئاتر این است که مخاطب باید گوشی موبایلش را خاموش کند، فیلم و عکس نگیرد و در سکوت به تماشای نمایش بنشیند. این یک عرف و هنجار تعریفشده است و من مشکلی با آن ندارم. اگر قرار باشد این عرف تغییر کند و واکنش مخاطب متفاوت شود، استرس میگیرم. به هر حال فکر میکنم سکوتی که از جناب تماشاگر اتفاق میافتد، هم به خاطر عرف تماشای تئاتر است و هم به خاطر فضای نمایش “خشم و هیاهو”. من با تفسیری که شما درباره آینهها داشتید موافق هستم و فکر میکنم که خود تماشاگران در بازتاب آینه میتوانند جزو قربانیها باشند. روزگاری که ما داریم در آن زندگی میکنیم، روزگار غمانگیزی است. مدام اخبار بد به ما میرسد و حالمان بد میشود. پلاسکو میسوزد، بعد به مجلس حمله تروریستی میشود و بعد هم زلزله اتفاق میافتد یا کشتی سانچی در آتش میسوزد. هر کدام از اینها کافی است که ما را غمگین کند. مضاف بر اینکه مردم مشکل اقتصادی هم دارند. عدالت اجتماعی هم اصلاً رعایت نمیشود و فاصله طبقاتی روز به روز وحشتناکتر میشود. اینها اتفاقات تلخی است که برای جامعه و مردم ما میافتد و ما را دچار انفعال درونی میکند. آن آینهای که روی صحنه نمایش “خشم و هیاهو” قرار گرفته است هم همین انفعال را به ما نشان میدهد.
آقای رایانی، در اجرایی که ۱۷ سال پیش از نمایش “خشم و هیاهو” روی صحنه بردید، روند قصه، شخصیتها و دیالوگهای نمایش تقریباً همین دیالوگها بود. چرا نخواستید در اجرای مجدد این نمایش تغییرات اساسی ایجاد کنید؟
رایانی مخصوص: نمایشنامه “خشم هیاهو” به نسبت اجرای قبلیاش تغییراتی داشته که بیشترین تغییر هم مربوط به اپیزود اول بوده است ولی کلیت نمایشنامه همان است و شاید بشود گفت که ۱۵ تا ۲۰ درصد آن تفاوت دارد. نمایشنامه “پدر” نوشته آگوست استریندبرگ درباره پدری است که شک کرده دخترش برای خود او نباشد. الآن با یک آزمایش ساده DNA میشود این مشکل را حل کرد ولی نمایشنامه “پدر” همچنان زنده است چون چالشهایی که بین مرد و زن وجود دارد حائز اهمیت است. در مورد چنین نمایشهایی، باید موارد ارتباطی متن را برجسته کرد تا مخاطب با آن مسائل ارتباط بگیرد. “خشم و هیاهو” را در انگلستان به روی صحنه بردم و در آنجا هم با تغییر ۲۰- ۳۰ درصدی متن سعی کردم بین مخاطب با متن ارتباط ایجاد کنم که خیلی هم موفق بود چون سعی کردم تا ارتباطات را درست تعریف کنم.
در طراحی صحنه نمایشتان هم به نسبت اجرای قبلی تغییری ایجاد نکردهاید؟
رایانی مخصوص: کلیات طراحی صحنه هم همان است و فقط یک سری تغییرات جزئی در آن اعمال شده است. آن موقع با خانم سپیده نظریپور به این طراحی صحنه رسیده بودیم. ابتد دهانه صحنه را مثل یک باکس گذاشته بودم ولی بعد از یکی دو اجرا دیدم که بازیگرها نظر مثبتی درباره آن ندارند و بعد سعی کردم دهانه را بازتر کنم تا به همان حالت جعبهای برگردد. به جز این موارد تغییر خیلی خاص دیگری در صحنه ایجاد نکردم. در طراحی لباس هم تغییر عمدهای ایجاد نشد. در اجرای اول نمایش هم همین لباسهای راه راه را داشتیم، با این تفاوت که کمی تیرهتر بود ولی همان لباسها هم زندانی بودن را تداعی میکرد. در طراحی لباس جدید به این نتیجه رسیدیم که لباسها را به راه راه سفید و سیاه تبدیل کنیم. در اجرای انگلستان هم طراحی لباسمان همینطور بود.
در مورد موسیقی چطور؟
رایانی مخصوص: موسیقی این اجرا جدا از موسیقی اجرای قبلی است و اینبار با آقای بهرنگ قدرتی همکاری کردیم. موسیقی اجرای قبلی را محمد فرشتهنژاد ساخته بود که تهیهکننده قبلی ما با ایشان به توافق نرسید و ما با آقای قدرتی وارد همکاری شدیم.
خانم توسلی، شما در سالهای اخیر کمتر در تئاتر بازی کردهاید و شاید سالی یکبار به روی صحنه تئاتر میروید. همچنان میخواهید همین رویه را ادامه بدهید یا ممکن است پر کارتر شوید؟
توسلی: خیلی دوست دارم تئاتر کار کنم. امسال نزدیک به ۳۰ تئاتر به من پیشنهاد شد ولی هیچکدام از آنها نظرم را جلب نکرد. بعضیها فکر میکردند که چون من بازیگر شناختهشدهای هستم پس صرف اینکه بگویند هانیه توسلی هم در کار حضور دارد تمام است و کار میفروشد. چنین نگرشهایی را دوست ندارم و دلم میخواهد با کارگردانهایی کار کنم که از شیوه کارشان خوشام میآید. اگر واقعاً کار خوب به من پیشنهاد شود، سالی ۵ کار هم باشد انجام میدهم ولی واقعاً پیشنهاداتی که ارائه میشود خیلی جالب نیست. هیچوقت پر کار نبودهام ولی اگر توجه کنید اخیراً در سینما کم کارتر هم شدهام. از سوی تلویزیون هم پیشنهادی ارائه نمیشود که نظرم را جلب کند و شاید از زمانی که در تلویزیون کار نکردهام، کم کار بودنم بیشتر به چشم آمده است
منبع : هنر آنلاین