سایت تحلیلی خبری فیلمروز: احتمالا اولین موضوعی که مخاطب در حین دیدن فیلم متوجه میشود، بدون دیالوگ بودن بیشتر سکانسهای فیلم است. هشتاد درصد دیالوگها با زبان ایما و اشاره بین کاراکترها رد و بدل میشود که با زیرنویس همراه است. این مساله باعث شده که بازی بازیگران بیشتر به چشم بیاید و به اصطلاح نوعی بازی زیرپوستی از خود ارائه نمایند.
جان کرازینسکی به همراه نامزدش امیلی بلانت فیلم یک مکان ساکت “A Quiet Place” را با بودجه پایین در ژانر وحشت ساختند و هر دو نقش اصلیهای فیلم را بر عهده گرفتند. کرازیسنکی جدا از بهرهمند بودن از سکان کارگردانی کار (که برای اولین بار بوده) نویسندگی و تهیه کنندگی فیلم را هم بر عهده داشته و نشان میدهد که تواناییهای او در عالم سینما تا امروز نادیده گرفته شده است.
سوژه فیلم «یک مکان ساکت» احتمالا یک جمله تکخطی بوده و بسط دادن آن کار سختی بوده: بیایید فرض کنیم در دنیایی باشیم که بیگانگانی نابینا به زمین حمله کردند و با درآمدن صدایی از هر نفر میتوانند آنها را پیدا کنند و بکشند لذا همه باید برای حفظ جانشان در سکوت زندگی کنند. این سوژه داستانی به خودی خود در همین جملات کوتاه هم هیجانانگیز و خلاقانه به نظر میرسد و کرازیسنکی توانسته در یک مدت زمان کوتاه ۸۵ دقیقهای، فیلمی بر اساس آن بسازد که تمام مدت ریتمش حفظ شود آنهم بدون آنکه دیالوگ چندانی در آن برقرار شود.
داستان همانطور که گفته شد بر اساس سوژه حمله فضاییها به زمین است و داستان فیلم روایتگر یک خانواده ماهها بعد از شروع حملات را روایت میکند. خانوادهای متشکل از یک زن و شوهر به همراه دو فرزندشان که قرار است به زودی ۵ نفره شوند.
زن خانواده حامله است و بچه قرار است به زودی به دنیا بیاید و از آنجا که هیچ صدایی نباید از کسی در بیاید (چرا که موجب لو رفتن جایشان و فتل عام همهشان میشود) خانواده باید تدبیری بیندیشند که چگونه از چنگ موجودات فضایی نامیرا (به علت پوست سختشان) در امان باشند…
احتمالا اولین موضوعی که مخاطب در حین دیدن فیلم متوجه میشود، بدون دیالوگ بودن بیشتر سکانسهای فیلم است. هشتاد درصد دیالوگها با زبان ایما و اشاره بین کاراکترها رد و بدل میشود که با زیرنویس همراه است. این مساله باعث شده که بازی بازیگران بیشتر به چشم بیاید و به اصطلاح نوعی بازی زیرپوستی از خود ارائه نمایند.
بازیگران اصلی فیلم (به ویژه شخص امیلی بلانت که در زندگی واقعی هم نامزد کرازینسکی هست) به خوبی از پس این کار برآمدهاند و فضاسازی فیلم هم به این امر کمک شایانی کرده است. میلیسنت سیموندز (که در زندگی واقعی کرولال است) و نوآ جوپ جوان، در نقش کودکان این خانواده نیز میدرخشند و روابط فامیلی با کمترین دیالوگ و صرفا با عناصر بصری به بهترین شکل به مخاطب منتقل میشود.
فیلم یک مکان ساکت از دو عنصر سینمای ترسناک بهره میبرد و آن هم چه بهرهای! سکوت و تعلیق در فیلم بیداد میکنند و به شکل اغراق آمیزی در اثر موج میزنند به طوری که باعث هیجان بیش از حد به مخاطب میشود. این مساله در بیشتر سکانسها (حتی میتوان گفت: از همان دقایق آغازین فیلم) وجود دارد و دومین برگ برنده فیلم بعد از بازی خوب بازیگرانش است.
سکوتی که در فیلم وجود دارد ترسهای از نوع BOO مانند (یکهو از جا پریدن) را به همراه ندارد و این موضوع کلاس کار فیلم را حفظ کرده و آن را از کلیشهها دور نموده است.
داستان فیلم میتوانست از محتوای بیشتری برخوردار شود، حتی به نظر من این سوژه پتانسیل تبدیل شدن به یک مینیسریال جذاب را هم دارد و دنیایی که فیلم ساخته جزو جهانهای جذاب پساآخرالزمانیست که در این سالها در سریالها و آثار سینمایی دیدیم. اما کارگردان تصمیم گرفته که هویت فضاییها و خط روایی فیلمنامه را در کمترین حالت خود قرار دهد و بیننده را صرفا با خانواده خلق شدهاش درگیر کند و بس.
بیراه نیست اگر بگوییم این عدم آشنایی باعث شده که مخاطب بهتر و بیشتر با کاراکترها انس بگیرد و پا به پای آنها از هیولاهای فیلم هراس داشته باشد. البته در این بین تصمیم به بچهدار شدن این خانواده در بحبوحه دنیای به این ترسناکی کمی دور از عقل به نظر میرسد و بیننده دائم به خود نهیب میزند که چرا باید این خانواده تصمیم بگیرند در این بلوا بچهدار شوند؟
این سوال بیپاسخ شاید پاشنه آشیل اصلی فیلمنامه (حتی بیشتر از موضوع کمبود محتوا) باشد و پاسخ قانع کنندهای هم برای آن تا انتها یافت نشود.
فیلم جدید کرازیسنکی اگر تبدیل به سه قسمت شود باید گفت که فصل میانه فیلم کمی تا قسمتی از هیجان آن کاسته و کارگردان میتوانست ایدههای نابتری را در جهان خودش خلق کند تا فیلم در میانه راه به نفس نفس زدن نرسد (گرچه در یک سوم پایانی باز به اوج میرسد). فیلم یک مکان ساکت توان ایجاد ترس را در تمام لحظات خود دارد و در کنار آن، هیجان و استرس نیز تاثیر خود را به خوبی بر ذهن مخاطب بر جای میگذارد و آن را دیدنی میکند
منبع: سایت فرادید