اخبارجشنواره فیلم فجرسینمای ایرانمصاحبههمه مطالب

گفتگو با کارگردانان فیلم مستند “در جستجوی فریده “

 

“شکل دادن به واقعیت”

سایت خبری تحلیلی فیلمروز : بیراه نیست اگر بگوییم که جشنواره سینماحقیقت سال پیش، بیشتر از هر چیز تحت تاثیر نام ” در حستجوی فریده ” ، ساخته جذاب کوروش عطایی و آزاده موسوی قرار داشت ، مستندی گیرا که با تمرکز بر روی زندگی دختری چهل ساله به نام فریده ، داستان رها شدگی اش در شش ماهگی در کنار حرم امام رضا و پذیرش سرپرستی اش توسط یک خانواده ساکن هلند ، اتفاقات پر فراز و نشیبی را برای او رقم میزند که تماشاگر را تا به انتها با خود همراه میسازد .فیلم در کنار تحسین مردم و منتقدان ، موفق به کسب چهار جایزه ، بهترین فیلم هنر و تجربه ، تندیس ویژه دبیر جشنواره و بهترین تدوین و موسیقی شد .تا سینمای ایران شاهد حضور جوانان خوش ذوقی باشد که آینده ای امیدوار را به مخاطبانش نوید دهند به  بهانه  نمایش فیلم در سی و ششمین  جشنواره جهانی فجر ،با آزاده موسوی ،  و کوروش عطایی به گفتگو نشستیم

*میدانم که ایده اولیه ساخته شدن ” در جستجوی فریده ” از دل یک خبر روزنامه بیرون آمده ، دوست دارم بدانم چه چیزی در متن خبر شما را تحت تاثیر قرار داد که تصمیم گرفتین پیگیر ماجرا باشین و در نهایت به یک فیلم مستند برسین ؟

آزاده موسوی : چیزی که ما را جذب کرد خود قصه فریده و کاراکتر او بود که ما را مطمئن میکرد میخواهیم این مستند را بسازیم . وقتی وبلاگ او را که پر از داستان زندگی و اشعار و کارهای روزمره اش بود میخواندیم ، به جذابیت های زندگی او پی بردیم . چون چه در سینمای مستند و چه در سینمای داستانی وقتی در مورد یک شخص حرف میزنی خیلی مهمه که اون کاراکتر خاص باشه و فریده اون خاص بودن را هم از لحاظ قصه زندگی و هم از لحاظ شخصیتی برای ما داشت

کوروش عطایی :ما چهار سال پیش از طریق خبر یک روزنامه با فریده آشنا شدیم .اینکه دختری ساکن هلند از هموطنان ایرانیش خواسته بود اگر نشانی از پدر و مادرش دارند به او اطلاع دهند .ما نزدیک به دو سال فقط به شکل مجازی و از طریق اسکایپ با فریده در ارتباط بودیم و او طی این مدت قصه زندگیشو برامون میفرستاد و ما هم همزمان شروع کردیم به ارتباط برقرار کردن با خانواده هایی که ادعا میکردند خانواده فریده هستند . خود شخصیت فریده هم اینقدر احساسی و گیرا بود که ما را مطمئن میکرد میخواهیم قصه او را تعریف کنیم

آزاده موسوی : شاید مهمترین نکته هم خواستن خود فریده بود ، او خیلی دوست داشت یه سفری اتفاق بیفته و بتونه به ایران بیاد و ایران را بشناسه . ما این اشتیاق را توی چشمهای لرزان فریده وقتی از طریق اسکایپ با ما در ارتباط بود خیلی واضح میدیدیم، اینکه چقدر دوست داره بیاد ایران اما به خاطر ترس و هراسی که بابت تبلیغات این روزها در رسانه ها علیه ایران بود ، جرات انجام دادنشو نداشت

*دشواریهای ساخت مستند با توجه به اینکه سوژه اصلی شما هم خارج از کشور بود باعث نشد که بخواهید از ساخت فیلم صرف نظر کنین ؟

موسوی : هیچ وقت به دست کشیدن از ایده فکر نکردیم . مهمترین مشکل ما بخش مالی قضیه بود که باید بودجه مناسب را برای تولید تهیه میکردیم که تصمیم گرفتیم از طریق سرمایه گذاری مردمی ( کراود فاندینگ )قسمتی از بودجه را تامین کنیم و این پروسه تامین بودجه خودش تبدیل به یک پروژه پیچیده شد . اینکه مردم بر چه اساسی باید به ما کمک کنند آن هم در شرایطی که اصلا بازگشت مالی ای برای آنها ندارد. ما توی دو سایت به نام “حامی جو “در ایران و ” سینه کراود ” در هلند پروژه خودمونو تعریف کردیم و در کمال تعجب نزدیک به سیصد نفر به ما کمک مالی کردند که حدود ده میلیون تومان از سایت ایرانی و سی میلیون تومان از طریق سایت خارجی برای ساخت این فیلم جذب شد

عطایی :این ماجرای کراود فاندینگ دو مزیت بزرگ برای ما داشت ، یکی تامین بخش مالی فیلم و مهمتر از آن پیدا کردن حامی و هوادارانی برای فیلم بود که به ما نشان میداد ما حداقل سیصد نفر مخاطب بالقوه داریم که انگار فیلم را مال خودشان میدانند و من موقع نمایش فیلم توی جشنواره همه اش نگران واکنش همین حامی های فیلم بودم که خوشبختانه لبخند رضایتی که به لب داشتن خیلی منو آروم کرد . چون این بخش سرمایه گذاری مردمی برای ما تبدیل به پروژه تمام وقت شده بود که مجبور بودیم براش تیزر بسازیم و اون تیزر را تو سایتهای مختلف نمایش بدیم ، با سرمایه گذارها ارتباط برقرار کنیم ، به اونها توضیح بدیم و اطلاعات لازم را درمورد سروشکل فیلم بهشون بدیم

کوروش عطایی و آزاده موسوی/عکس از حسین امامی
*مسیر نگارش فیلمنامه چطور پیش رفت ؟ چون توی سینمای مستند معمولا اتفاقات پیش بینی نشده ای اتفاق می افته که میتونه مسیر فیلم را تغییر بده

موسوی : ما میدونستیم که باید از هلند شروع کنیم و از گذشته فریده و زندگی امروزی او اطلاعاتی به مخاطب بدیم و میدونستیم که باید دقیقه ۲۰ یا ۲۵ یه نقطه عطف بوجود بیاریم که همون سفر به ایرانه و مهمترین اتفاق فیلم محسوب میشه

عطایی : ما متریال نوشتن فیلمنامه را از طریق همین قصه هایی که خود فریده از زندگی اش برای ما مینوشت و میفرستاد به دست آوردیم و ما فقط برای طراحی بهتر فیلمنامه سعی کردیم بفهمیم فریده معمولا روزشو چجوری میگذرونه ، دوستانش چه کسانی هستند و تفریحاتش چیه . اما راجع به پایان فیلم سعی کردیم هر دو وجه قضیه را در نظر بگیریم و در نتیجه به دو سناریو متفاوت فکر کردیم. اینکه اگر جواب آزمایش دی ان ای مثبت باشه باید روند فیلم چطور پیش بره و اگر جواب آزمایش منفی باشه باید به چه سمت و سویی برویم

*یک سکانس خیلی خوب توی فیلم هست که کاملا با حس و حال درونی فریده هماهنگ از آب در اومده . اون هم صحنه ای است که فریده در هواپیما نشسته و در حال پرواز به سمت ایران است، اونجا یک نما از شیشه کابین خلبان داریم که هواپیما به آرامی از باند فرودگاه آمستردام کنده شده و تصویر به پنجره فریده و آسمان پر از ابر قطع میشود و در شب این شهر پر از نور تهران است که خودنمایی میکند . این مدل میزانسن از قبل طراحی شده بود یا سر صحنه به چنین اجرایی رسیدین ؟

موسوی : تمام اینها از قبل طراحی شده بود ، یعنی میدونستیم حس و حال این صحنه وقتی بخواهد سینما بشود ، اونوقت تصویر ها هم باید با مخاطب حرف بزنند

عطایی : ما باید قضیه کنده شدن از یک فضا و رفتن به فضایی دیگر را با تصویر القا میکردیم . اما سینمای مستند علاوه بر میزانسن به انعطاف زیاد هم احتیاج داره یعنی جایی که باید از اتفاقات پیش بینی نشده استقبال کنی و بتونی از دل این اتفاقات به غنای اثر کمک کنی البته در این میان اتفاقات بی ربط زیادی هم می افته که اون قسمت سخت ماجرای مستند سازی است که توی تدوین شکل میگیره و باید بتونی خیلی از تصاویرتو کنار بذاری . ما برای تدوین این فیلم حدود دو سال وقت گذاشتیم

*خیلی از منتقدان فیلم در ایام جشنواره ، در جستجوی فریده را بخاطر میزانسن هایش به سینمای داستانگو نزدیکتر میدیدند

عطایی : من خیلی با تعریف و دسته بندیهای خط کشی شده موافق نیستم ، به نظرم سینما ، سینما است و فیلم هم فیلم است . وقتی شما با یک موضوع اجتماعی که میتواند در معرض دید و قضاوت بسیاری از مردم قرار گیرد مواجه هستید ، من بعنوان کارگردان نمیتوانم با خودم فکر کنم که من فقط باید دوربینم را بردارم و اون واقعه را ثبت کنم ، درسته که اون واقعه باید ثبت بشه اما چگونه ثبت شدن آن واقعه کار کارگردان است. به نظرم کارگردان سینمای مستند وظیفه اش شکل دادن به واقعیت است یعنی اون خمیر مایه ، واقعیت است اما قالبی که از آن استفاده میشود کار کارگردان است
موسوی :به نظرم ما بعنوان فیلمساز حق نداریم در واقعیت دخل و تصور کنیم اما این حق را داریم که در روایت و فرم واقعیت دخالت کنیم و مخاطب را به سمت یک مستند سینمایی ببریم

*و نکته آخر …

عطایی : دوست دارم یه تشکر ویژه از حامیان مالی فیلم بکنم هم در داخل و هم در خارج از ایران که واقعا این فیلم به نظرم نتیجه همت و همیاری اونها است و از طرف دیگه از تمام عوامل تولید فیلم که در عین حرفه ای بودن با عشق و همدلی این فیلم را از خودشون دونستن و کار کردند

گفتگو از : کمال پورکاوه

این مصاحبه قبلا در روزنامه شرق به چاپ رسیده است

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا