چالش رئیس سازمان سینمایی با هزار میلیارد تومان سرمایه دپو شده !
سایت تحلیلی خبری فیلمروز:یکی از سنگهای بزرگ پیشپای مدیریت جدید سینمایی، کوتاهکردن حجم فیلمهای مانده در صف اکران است؛ فیلمهایی که برخی منابع آزاد، تعداد آنها را تا ۳۰۰ فیلم و برخی مدیران سینمایی نیز آن را تا ۱۲۰ فیلم عنوان کردهاند. اما چه این تعداد فیلم، ۱۲۰ عنوان باشد و چه ۳۰۰ فیلم، معضل بزرگی برای سینمای ایران تلقی میشود که با انباشت ماه به ماه فیلمهای ایرانی تازه تولیدشده، هم پروسه اکران خود را با معادلات مبهمی همراه ساختهاند و هم کار نمایش فیلمهای تازه تولیدشده را با پیچیدگیهایی همراه میکنند.
قطعا رتقوفتق همین یک مورد، آنقدر زمانبر و دشوار خواهد بود که رئیس سازمان سینمایی را مجاب کند که بخواهد در ابتدا، این پست پیشنهادی را نپذیرد. تکثر فیلمهای دپوشده به استهلاک سرمایههای سینمایی منجر میشود که هر روز ارزش ریالی آن کاهش مییابد. ضمن آنکه هرچه این صف طویلتر شود، سیاستهای اجرایی سازمان سینمایی برای رفع و رجوع این بحران، سختتر و هماهنگیهای آن دشوارتر میشود. آن هم در شرایطی که امروز، هنوز سامان دادن به فیلمهای دپوشده را شروع نکردهایم و هیچ ریلگذاری مشخصی نیز برای این مسیر طراحی نشده است. در چنین بلبشویی، رئیس سازمان سینمایی انتخاب میشود. البته محمد خزاعی یک پوئن مثبت برای کرسی سازمان سینمایی دارد و آن اینکه، خود از اهالی و مدیران سینمایی است و این، میانبر مناسبی برای اصلاح هرچه سریعتر ساختار نمایش فیلم در ایران است؛ اتفاقی که پس از رفتن جواد شمقدری بهعنوان نخستین رئیس سازمان سینمایی، حالا برای پنجمین رئیس این سازمان تکرار شده و حالا باید منتظر گامهای جدید برای اصلاح این ساختار باشیم.
البته که آقای رئیس جدید، درکنار تمامی مشکلات ریز و درشتی که در این مسیر با آن مواجه است، با یک مشکل مهم دیگر نیز دست به گریبان است و آن، بودجه بسیار محدود این سازمان است که برای ۶ ماه پایانی امسال، کمتر از ۱۰۰میلیارد تومان خواهد بود. ۱۰۰میلیاردی که حتی اگر تمام آن برای همین یک گزینه «مهندسی نمایش فیلمهای مانده در صف اکران» نیز خرج شود، باز کفاف آن را نخواهد داد.
چند میلیارد تومان سرمایه هماکنون دپو است؟
برای سینمایی که در آخرین سال نرمال نمایش خود، تنها ۳۰۰ میلیارد تومان گردش سرمایه داشته، بسیار مهم است که بداند هماکنون چه میزان سرمایه دپوشده دارد. دانستن این نکته از چند منظر بسیار مهم است؛ مهمترینش آن است که میتوان خطوربط پولهای مشکوک و سرمایههای غیرمشروعی که وارد سینما شده و سبب شده تا سود در تولید به جیب برخی سازندگان سرازیر شود را پیدا کرد.
با استعلامی که «فرهیختگان» از دو تهیهکننده به عمل آورده، هزینه تولید یک درام آپارتمانی با دو بازیگر مطرح، بین ۴ تا ۶ میلیارد و هزینه درام شهری که پرلوکیشن باشد و تعداد بازیگران مطرح آن به پنج نفر برسد، به ۷ تا ۱۰ میلیارد تومان میرسد. حالا اگر فیلمی امتیاز اضافهای چون لزوم برخورداری از جلوههای ویژه یا پروداکشن عظیم جنگی یا لجستیکی را بطلبد، این مقدار به فراتر از ۱۰میلیارد تومان میرسد.
با توجه به آنکه اکثر تولیدات سینمایی ایران، از نوع درامهای شهری و اجتماعی یا کمدی هستند، در نظر گرفتن متوسط هزینه ۶ میلیارد برای هر فیلم، میتواند رقمی استاندارد و منطقی به نظر برسد. با ضرب ۶ میلیارد در ۱۵۰ فیلم مانده در صف اکران متوجه میشویم ۹۰۰میلیارد تومان سرمایه هماکنون در دپوی سینمای ایران قرار دارد. یعنی سه برابر فروش گیشه سینمای ایران در آخرین سال نرمال یا بهعبارت دیگر، سه برابر سرمایه صنعت سینمایی ایران، در دپو قرار دارد که عجیب ذهنها را به سمت بازار کشور در دوران تحریم و احتکار برخی کالاهای اساسی معطوف میکند که ارزش ریالی آثار احتکارشده، چندینبرابر محصولاتی از همان نوع بود که در بازار آزاد و در دسترس مردم قرار داشت.
حالا اگر به ۱۴۰ فیلم دیگری که مربوط به آثار ویدئویی و گروه هنر و تجربه هستند، بپردازیم و متوسط هزینه تولید هر یک از این آثار را تنها ۷۰۰میلیون تومان در نظر بگیریم، به هزینه ۹۸میلیارد تومانی میرسیم که با در نظر گرفتن ۹۰۰ میلیارد فیلمهای بلند سینمایی، متوجه میشویم که سرمایه دپوشده سینمایی ایران، به ۱۰۰۰میلیارد تومان میرسد؛ رقمی که قطعا با تداوم روند تولید فیلم و سرعت گرفتن آن در ۶ ماه دوم امسال، از این مقدار نیز فراتر خواهد رفت.
نکته عجیب ماجرا آنکه، سینمای ایران مگر چه تعداد سرمایهگذار و تهیهکننده دارد که بخواهند ۱۰۰۰میلیارد سرمایه دپوشده روی دست سینمای ایران بر جای بگذارند؟! و عجیبتر آنکه قطار تولید سینما در کشور، با این میزان دپوی سرمایه، همچنان عطشناک و جسورانه، باز به حرکت ادامه داده و دایره تولید آثار را به سمت شبکه نمایش خانگی نیز گسیل داشته است! در سیستم و اقتصادی که بر مبنای عرضه و تقاضا تعریف نشده و سرمایهگذار و تهیهکننده یک کار، منتظر نمایش اثر خود برای تامین هزینه فیلم بعدیاش نمیماند، اینگونه میشود که یک فرد، صاحب چندین فیلم دپوشده است. ضمن آنکه این آمار، بار دیگر این گزاره را که در سینمای ایران، سود در تولید تقسیم شده و به جیب برخی تهیهکنندگان و بازیگرها میرود، قوت داده و حالا دیگر نباید صرفا روی نمایش فیلمها مانور داد بلکه باید به بررسی جوانب و زوایای مختلفی که این لویاتان، بهتازگی سروشکل پیدا کرده و سبب شده تا روند دور زدن سود در تولید، زیرکانه و رندانهتر شود، بپردازیم. جوانبی که فارغ از قراردادهای صوری، باید پای رمزارزها، بازار ارز و سکه و نقش دلالان در آن را مورد بررسی قرار داد تا به اطلاعات جدید و بهروزی در سینمای ایران رسید.
فسادهایی که قطعا از محل دپوی آثار سینمایی میتوان به نقش ظریف و پنهانی آنها دست یافت. حالا دیگر سبک سرانه خواهد بود که تمام تلاش را تنها روی نمایش صرف آثار دپوشده خلاصه کنیم. مقوله فیلمهای دپوشده با فساد رانتی در سینمای ایران عجین شده و اگر به این دو بال، به موازات یکدیگر پرداخته نشود، باری از شانه سینمای ملی خالی نخواهد شد. این، یکی از اصلیترین و مهمترین برنامههای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت سازمان سینمایی در دوره مدیریت جدید است که باید از طریق ریلگذاری و قانونگذاریهای مشخص، بدان ورود کرد و نوک پیکان شفافسازیهای سازمان سینمایی را به این سمت معطوف کرد.
منبع: روزنامه فرهیختگان