اخبارسینمای جهانمصاحبههمه مطالب

درباره فیلم “شیشه” آخرین ساخته شیامالان در گفتگو با آنیا تیلور جوی

سایت تحلیلی خبری فیلمروز: «شیشه»، فیلم جدید ام‌نایت شیامالان هندی که از ۲۸دی ماه در سطح جهان به نمایش درآمده، مثل سایر کارهای این سینماگر ۴۹ ساله مبتکر سرشار از تم‌های ترسناک و اما و اگرها و رازهای پنهان است و به تبع آن برای غافلگیر کردن بیننده‌ها جان می‌دهد. همه چیز از حوادث احتمالی یا واقعی‌ای نشأت می‌گیرد که دو کاراکتر اصلی و جوان فیلم با بازی آنیا تیلور جوی و اسپنسر تریت کلارک و همچنین شخصیتی به نام کوین وندل کرامب (جیمز مک آووی) با آن رودررو می‌شوند و راهی برای تحلیل درست آن نمی‌یابند و نمی‌دانند برای حفظ خویش در قبال خطراتی ناشناخته باید به چه اموری دست بزنند. در این فیلم صحنه‌ای وجود دارد که آشنایی اولیه کیسی کوک (تیلور جوی) با کرامب را به تصویر می‌کشد و این در عمارتی روی می‌دهد که آنها به تازگی در آن با یکدیگر همخانه شده‌اند. کرامب البته یک آدم عادی نیست بلکه به سبب ابتلا به عارضه روحی موسوم به «Did» هویت اصلی‌اش را گم کرده و به یک وضعیت چندشخصیتی ورود کرده و به واقع نمی‌داند که کیست و چه باید انجام بدهد.
چه چیزی از این جالب‌تر و غریب‌تر که در وجود نابسامان و افسارگسیخته وی ۲۴ موجود انسان‌نما به طور همزمان زیست می‌کنند و در هر لحظه‌ یکی از این موجودات بر سایرین تفوق می‌یابد و به وجه غالب کاراکتر او تبدیل می‌شود. با این اوصاف ما هم با ادامه‌ای بر فیلم موفق سال ۲۰۱۷ شیامالان به نام «Split» طرف هستیم که کاراکتر مذکور در آن چهره نشان داد و هم با نسخه‌ای تازه‌تر از «ناشکستنی»، فیلم معروف و پرطرفدار سال ۲۰۰۰ وی که سال‌ها صحبت از ساخت قسمت دوم آن در میان بود. موفقیت فیلم کنونی و ترسی که آفریده، به این معنا است که بر این فیلم دنباله‌ای (Sequel) هم ادامه‌هایی متصور و به واقع حتمی است و شیامالان از ۲۰۲۰ به بعد روی آنها هم کار خواهد کرد. قرار بوده است کیسی کوک با احتساب مشکلات روحی گذشته‌اش از درمانگاه روانی‌ای که فیلم «Glass» بر آن متمرکز است دوری جوید اما این‌چنین نیست و دکتر الی استیپل (سارا پولسون) در‌می‌یابد که صرفنظر از هر ایراد فکری و روحی حاضر در وجود کیسی، او را باید قربانی مسائلی ماورایی دانست که در اطراف وی جولان می‌دهند.

حرف‌ها و پاسخ‌های آنیا تیلور جوی به سؤالات پیرامون کاراکتر وی و سایر مسائل موجود در متن داستان «Glass» روشنگر پاره‌ای از ابهام‌ها است.

درباره فیلم "شیشه" آخرین ساخته شیامالان در گفتگو با آنیا تیلور جوی
آنیا تیلور جوی در نمایی از فیلم شیشه ساختع شیامالان

خانم تیلور جوی، پایان فیلم «Split» که به گونه‌ای شروع کننده «شیشه» است، نشانگر حیرت شما و کاراکتر تریت کلارک از اتفاقات پیرامون آنها است. آیا با توجه به پیچیده‌تر شدن اوضاع توقع داشتید که شیامالان شما را به این وادی سرگردانی برگرداند؟

شاید انتظارش را نداشتم. صرف‌نظر از آنچه در «Beale Street» روی می‌دهد، ما در سکانس‌های پایانی «Split» با ابهام‌های شدیدی مواجه بودیم و نمی‌دانستیم چه باید بکنیم و رمز ماجراها چیست و راه حرکت کدام است و بسط آن رویدادها به فضای فیلم جدید شیامالان فقط به معنای افزودن بر این ابهام‌ها و پیچیده‌تر شدن کلاف‌های موجود بود. شاید هم جوانتر بودن کاراکتر اسپنسر در فیلم قبلی مسأله‌ای بود که کمک می‌کرد این فضا غلظت و شدت گیرد و حل تمامی آنها به طور یکباره در فیلم جدید شیامالان نه امکانپذیر و نه عقلایی بود، شاید هم شیامالان شخصاً اصرار داشت که یک پایان باز و توأم با انواع احتمالات را برای فیلم جدیدش رقم بزند تا بتواند سر فرصت کارهای دنباله‌ای جدیدش را به Split اشاعه بدهد و برای کاراکترهای آن بسازد.

شما در زمان ساخته شدن «ناشکستنی» کودکی بیش نبودید و در نتیجه تجدید همکاری با شیامالان پس از وقفه‌ای ۱۹ ساله قطعاً یک واقعه ویژه بوده است.

این گمانه‌زنی را صحیح می‌دانم زیرا وقتی کودک بودم و فیلم Unbreakable در دست تهیه بود، نمی‌توانستم تحلیل درستی از نحوه کار شیامالان داشته باشم و باورهای او را لمس و ادراک کنم و حالا با سنی بسیار بیشتر و به رغم جوانی‌ام قادرم از روش‌های کاری او برداشت درستی داشته باشم و امیال حرفه‌ای وی را واکاوی کنم. شیامالان مثل معمول به   یک سری برداشت‌های طولانی روی آورد و در صحنه‌هایی از فیلم از شیوه‌هایی که تخصص اوست مثل بلاک و مسدود کردن قسمت‌هایی از تصویر و به واقع پوشش گذاشتن روی بخشی از دوربین و تصویربرداری با بقیه آن بهره جست تا آنچه را که می‌خواهد بگوید پوشیده‌تر و با راز و رمزهای فراوان تشریح کند. از همه جالب‌تر و مفیدتر برای من این نکته بود که چون خودم مشتاق حرفه کارگردانی و درس‌آموز اولیه آن هستم، از هر حرکت و هر روش کاری شیامالان الگوبرداری می‌کردم و تاکتیک‌های او را به ذهن می‌سپردم تا ببینم چطور می‌توان قصه‌ای را گفت و راز و رمز آفرید و در عین حال هیچ نگفت و ابهام‌ها را بیشتر کرد. بارها اتفاق افتاد که صبح‌ها زودتر از موعد مقرر به محل فیلمبرداری بیایم تا درک کنم او در کجاها ایستاده و چه زوایایی را برگزیده و سلوک و تاکتیک‌هایش چگونه است. اینها به من یاری می‌رساند تا وقتی پشت دوربین ایستادم بدانم که راه و روش ساختن سکانس‌های پرابهام  یا هر قصه رازآلود دیگری چیست؟
بروس ویلیس و شیامالان در پشت صحنه فیلم شیشه
بروس ویلیس و شیامالان در پشت صحنه فیلم شیشه

کاراکتر کیسی نیز مثل شما بازگشت خبرساز و جالبی به قلب حوادث دارد و ما به چشم می‌بینیم او چطور به سمت کاراکتر کرامب می‌رود. نایت شیامالان برای ترسیم این قسمت از داستان و اتفاقات چه روش‌هایی را برگزیده بود؟

کیسی به عنوان یک فرد اسیر در بیماری مهلک «Did» هرگز قادر نیست چیزی را ورای آن ببیند و احساسات او نسبت به جامعه و افراد در درجه اول از این عارضه می‌آید. او تصور می‌کند کوین وندل کرامب قصد کشتن و خوردن وی را دارد و این به واقع هیولای ساخته شده از افکار منفی کیسی است که او را احاطه و تسخیر کرده است. کرامب البته داستان ویژه خود را دارد و رویکردهای او مختص خود وی است و من مجموعه این آدم‌ها و حوادث و مسائل را وسیله‌ای رایگان در اختیار خود برای فراگیری هنر ناب و سخت فیلمسازی در ژانرهای دلهره و وحشت یافتم. اصل مسأله از آنجا ناشی می‌شود که شما در مغز و در عمق افکار خود حس کنید رویکردها و خطراتی وجود دارد که به هیچ شکل قادر به مهار زدن به آنان نیستید و حتی اگر باشید آن افکار از نو سر بر خواهند آورد. شیامالان یک استاد مسلم در ترسیم این احساس‌ها و گرفتن این رویکردها و انتقال آن به تصاویر مورد‌نظرش است و توجه عظیم و ماندگار هالیوود به وی محصول و منتج از همین استادی او است.

موقعی که کاراکتر سارا پولسون به شما گوشزد می‌کند شما قربانی صرف این ماجراها و رویکردها هستید، لابد یک نقطه عطف را برای شما شکل می‌دهد؟

این از شگفت‌انگیزترین قسمت‌های فیلم و صحبت کردن درباره آن به وضوح نشانگر روابط عجیبی است که چه در این فیلم از شیامالان و چه کارهای قبلی او جلب‌نظر می‌کند. سال‌ها است که فیلم‌های کمیک بوکی با داستان‌گویی‌های صریح و بی‌واسطه و به واقع کودکانه خود لذت کشف تدریجی حقایق یک ماجرا را از بینندگان گرفته‌اند و دنیا واقعاً یک جای بیش از حد قابل پیش‌بینی شده است و ابرقهرمان خیالی فلان کمیک استریپ سربرمی‌آورد و اشرار را سرکوب و غائله‌ها را تمام می‌کند و هیچ هیجان و ابهام اضافه‌ای باقی نمی‌ماند. سینمای شیامالان عرضه‌کننده همه هزارتوهایی است که سینما و دنیای فیلمسازی باید واجد آن باشد.

ظاهراً شیامالان در طول روزهای فیلمبرداری اضافه بر راهنمایی‌های سرصحنه دائماً برای بازیگران فیلمش پست‌ها و پیام‌هایی می‌گذارد تا آنها در فضای فیلم باقی بمانند و حتی شب هنگام از آن خروج نکنند؟

همین‌طور است. البته شیامالان آن‌قدر برای ما حرف می‌زند که امکان ندارد چیزی از قلم بیفتد و به توضیحات بعدی نیاز باشد و پست‌های او سیاست ویژه وی برای باز‌ماندن راه‌های ارتباطی و خارج نشدن هیولاهای فکری از رادار تصورات ما است. این چیزی است که خوشبختانه و بدبختانه ما باید هفته‌ها و ماه‌ها با آن زندگی کنیم.
منبع: USA. Today
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا