نگاهی به فیلم ” طلا” ساخته پرویز شهبازی
سایت تحلیلی خبری فیلمروز: آخرین ساخته پرویز شهبازی ، فیلمسازی که با ساخت فیلم “نفس عمیق” نام خود را بر سر زبان ها انداخت، در سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و نظرات مثبت و منفی مخاطبان و منتقدان سینمایی را در پی داشت.شیوا راد در یادداشتی کوتاه ، نگاهی به فیلم “طلا” آخرین ساخته پرویز شهبازی داشته است:
کفاره گناه
چهار جوان قصد راهاندازی یک رستوران را دارند. در گیر و دار جور کردن پول این کار، ماجراهایی برای آنها رخ می دهد که منجر به …
فیلم «طلا» آخرین ساخته پرویز شهبازی از نظر کارگردانی و توجه به جزییات، فیلم قابل توجهی است. دوربین شهبازی درست و به قاعده عمل می کند و مهارت او در بازی گرفتن از نابازیگران را نمی توان نادیده گرفت، مثلاً آشپزی که این چند جوان می خواهند برای رستوران شان استخدام کنند و بعد از صحبت کردن در مورد انواع سوپ ها خیلی جدی می گوید من سرآشپز است و شماها هم نمی توانید آشپزی کنید چون می سوزید که موقعیت کمیکی را رقم می زند و یا بازی پدربزرگِ دریا و بازیگران نقش های فرعی که اغلب درخشان اند.
شخصیت ها به اندازه گناهان شان کفاره می دهند. منصور(هومن سیدی) که دست به سرقت بزرگی زده و باعث مرگ پدرِ دریا شده جانش را از دست می دهد، دریا(نگار جواهریان) تنها می شود و در ازای این خلأ تصمیم می گیرد فرزند نامشروع اش را نگه دارد و این تم “تاوان” در فیلم های دیگر پرویز شهبازی هم بارز بوده، نمونه اش «عیار ۱۴» و مرگ دهشتناکِ دو شخصیت اصلی فیلم.
در «طلا» حفره ها و شکاف هایی که در فیلم نامه های قبلی او یعنی «مالاریا» و «دربند» مشهود بود کمتر وجود دارد هرچند شخصیت رضا(مهرداد صدیقیان) اساساً تیپ است نه شخصیت و با حذف او از فیلم، لطمه ای به روایت وارد نمی شود و بود و نبودش فرق چندانی به حال فیلم نمی کند. یا منصور که می خواهد دوست دخترش دریا را قال بگذارد و به عنوان عموی فداکاری تصویر شده که برای برادرزاده اش طلا که از یک بیماری ژنتیکی نادر رنج می برد خود را به آب و آتش می زند اما فیلمساز/فیلمنامه نویس نتوانسته این ویژگی ها و اعمال او را توجیه کند و نتیجتاً با شخصیتی ضعیف و غیرقابل باور رو به رو هستیم. نکته مهم این است که رابطه عاطفی منصور با برادرزاده اش، در فیلم به ما تفهیم نمی شود و چیزی از آن را نمی بینیم و وقتی منصور به دریا می گوید هر کاری کرده برای طلا بوده از منطق به دور است.
همچنین اختلاف میان لیلا(طناز طباطبائی) و منصور(هومن سیدی) برسر مسائل مالی مخاطب را توجیه نمی کند. لیلا براساس چه شناختی پول شرکت را برداشته و دزدکی به منصور قرض می دهد و اصلاً چرا زیربار چنین ریسک سنگینی می رود در حالی که می داند منصور قادر نیست در این فرصت کوتاه پولش را برگرداند؟ به خصوص که دوست اش رضا(مهرداد صدیقیان) پیشتر به او در این مورد هشدار جدی داده بود.
حذف شخصیت زن برادر منصور(هدی زین العابدین) چه خدشه ای به فیلم نامه وارد می کرد؟ همین طور صحنه تعقیب او و رو به رو شدن اش با منصور با دستکشی مشغول کارگری؟ یک شخصیت اضافه، خنثی و یک خرده داستانی که بی دلیل به فیلم سجاف شده.
سکانسِ مضحک امضا گرفتن از سه مرد ساکت، کمی شبیه آیتمهای طنز تلویزیونی است و ربطی به فضای فیلم شهبازی ندارد. عجیب این که پدر دریا که در چهارراه استانبول دلار فروش است ۴۰۰ هزار دلارش را در گاوصندوق زیرزمینی گذاشته که کلیدش بین همکاران مشترک است.
فیلم پر از سکانس هایی است که به مسائل جامعه امروز ایران اشاره دارد از خروج غیرقانونی از مرز و قاچاق دلار گرفته تا ناامیدی جوانان دهه شصتی و رفاقت های بی رمق آنها اما دریغ از شخصیت پردازی درست و شناسنامه دار آنطور که از کارگردان «نفس عمیق» و «عیار ۱۴» انتظار می رفت.
اشکال بزرگ تر فیلم این است که شهبازی به خاطر همکاری با رامبد جوان، به عنوان تهیه کننده فیلم، اصول همیشگی خود را زیرپا گذاشت و برخلاف فیلم های پیشین خود، چهره جدیدی را به مخاطب معرفی نمی کند. چهره ای که هیچ پیش فرضی از او نداریم و شاید می شد نگران حالش شویم و سرنوشت اش برای مان مهم باشد و وقتی در سکانس پایانی روی صندلی، تنها نشسته و پاهایش را تکان می دهد و قاب بسته می شود در ذهن مان ماندگار شود.
«طلا» علی رغم همه مشکلاتی که دارد که بیشتر هم مربوط به فیلمنامه آن است و نه کارگردانی(طعنه آمیز این که در این برهوت فیلم نامه های بد و بدتر، فیلم نامه «طلا» کاندید سیمرغ بلورین جشنواره هم شده است)، فیلمی است جمع و جور و کوچک که سرپا می ایستد و تأثیر خود را بر روی مخاطب عام می گذارد و پایانِ فیلم برخلاف پایان بازِ مد شده این روزها، زیبا، بجا و درست .
نوشته: شیوا راد