سینمای ایرانمصاحبههمه مطالب

گفتگو با کیوان کثیریان درباره فیلم “متری شش و نیم” و سعید روستایی

سایت تحلیلی خبری فیلمروز: کیوان کثیریان، روزنامه‌نگار و منتقد شناخته شده سینمای ایران است. او از آن دسته آدم‌های دست‌به‌قلم و باسوادی است که حضورشان در عرصه فرهنگ و هنر غنیمت است.

ما در ادامه با این منتقد سینمایی از «متری شیش‌ونیم»، «ابد و یک روز» سعید روستایی و سبک در سینمای ایران حرف زده‌ایم. کثیریان به ما می‌گوید که چرا نیمه اول فیلم روستایی درخشان است و بخش دوم آن به «ابد و یک روز»‌ی دیگر تبدیل شده.

او معتقد است هر دو فیلمِ سعید روستایی از یک سطحی بالاترند و آینده این کارگردان قطعا آینده امیدوارکننده‌ای خواهد بود. حرف‌های کثیریان صریح است؛ اگر «متری شیش‌ونیم» را دیده‌اید یا می‌خواهید ببینید، از خواندن این گفتگو پشیمان نمی‌شوید.

گفتگو با کیوان کثیریان درباره فیلم "متری شش و نیم" و سعید روستایی

«متری شیش‌ونیم» را چقدر می‌توانیم دنباله «ابد و یک روز» بدانیم؟ آیا سعید روستایی خودش را در فیلم تازه‌اش تکرار کرده؟

من اصلا «تکرار کرده است» را خیلی متوجه نمی‌شوم. ولی به‌هرحال روستایی فیلمسازی است که کار دومش را تولید کرده. او توقع‌ها را در فیلم اولش بالا برد. چون «ابد و یک روز» فیلمی بود که خیلی مورد توجه قرار گرفت و به هر صورت نگاه‌ها را به خودش جلب کرد. اما «متری شیش‌ونیم» فیلم دوم اوست و روستایی فیلمساز جوانی است. او به حوزه اجتماعی علاقه دارد و کار‌هایی با بستر نقد اجتماعی می‌سازد. فیلمساز خوبی است و این کارش هم به لحاظ بخش‌هایی از کارگردانی و قصه قابل توجه است و به نظرم فیلم متوسط رو به بالایی است.

یعنی از نظر شما نمره قابل قبولی می‌گیرد؟

ببینید، این فیلم نیمه اول خیلی درخشانی دارد. به نظرم قصه دزد و پلیس می‌توانست خیلی جذاب باشد که البته تا حدودی هم است. اما نقطه ضعف‌هایی هم طبیعتا مثل همه فیلم‌ها دارد که می‌شود در موردشان حرف زد.

اگر موافقید، بیشتر در این مورد صحبت کنیم. شما گفتید که «نیمه اول فیلم»، این نیمه و نیمه دیگرش را چطور متمایز می‌کنید؟

فیلم از نظر شکلی دو پاره است. کارگردان سعی کرده دو شخصیت اصلی داشته باشد. شخصیت پلیس در جایی از داستان خارج می‌شود و تمرکز قصه و فیلم روی شخصیت قاچاقچی و شخصیت منفی فیلم می‌رود. اما نهایتا فکر می‌کنم این اتفاق به نفع فیلم تمام نشده است. در قسمت اول شما با قصه پلیسی با بستری بسیار جذاب روبه‌رو هستید که یک پلیس خیلی خوب و خاکستری است. او هم خشونت لازم برای خشونتی که از پلیس می‌شناسیم را دارد و هم به‌هرحال انسان است و رگه‌های انسانیِ خودش را در مقاطع مختلف نشان می‌دهد. از یک جایی که شخصیت منفی دستگیر می‌شود، عملا فیلم جانش را از دست می‌دهد.

و دلیلش؟

چون به یک داستان تقریبا تکراری تبدیل می‌شود. فیلمساز سعی می‌کند شخصیت منفی فیلمش را کاملا توجیه کند.

چطور؟

یعنی جُدا از ریشه‌یابی به خاطر خلق چنین آدم‌هایی در جامعه‌مان می‌آید و خودش و ما را همدل با او نشان می‌دهد. به نظرم می‌آید که در این همدلی که از ریشه‌یابی فراتر می‌رود و تبدیل به یک جانبداری می‌شود، افراط شده؛ یعنی بیش از حد این توجیه اتفاق افتاده و بیش از حد سعی شده که ما نسبت به این شخصیت سمپاتی داشته باشیم. به هر صورت یادمان نرود که ما با یک شخصیتی مواجهیم که قاچاقچی بین‌المللی و یک تاجر بزرگ مواد است که به عبارتی صد‌ها و صد‌ها و صد‌ها آدم را بدبخت کرده است.

درست است که ما باید ریشه این ماجرا را پیدا کنیم و علت را شماتت کنیم، ولی این دلیل نمی‌شود که با هر شخصیت منفی همذات‌پنداری و همدلی کنیم و طرف او را بگیریم. این شخصیت منفی یک موادفروشِ جزء نیست که به خاطر نان شبش و به خاطر فقری که دارد این کار را می‌کند. ممکن است در اوایل کارش به این شکل باشد، اما الان تبدیل به یک گرگ شده که طبیعتا نباید با او همدلی کرد. اما در این فیلم این اتفاق می‌افتد. یعنی فیلمساز اصرار دارد که این شخصیت را بیش از چیزی که لازم دارد به ما نزدیک کند. به نظرم این یکی از خطا‌های «متری شیش‌ونیم» است. این‌که سعی شده شخصیت ناصر خاکزاد و شخصیت پلیس هردو به یک اندازه در فیلم پُررنگ باشند.

درحالی‌که در نیمه اول، فیلم آن‌قدر درخشان است که همراهیِ ما را برمی انگیزد. طوری که بعد از دستگیری شخصیت خاکزاد، فیلم باید در سراشیبی قرار بگیرد و با یک شیب به سمت پایان برود. اما عملا یک قصه و فیلم جدید شروع می‌شود و حالا فیلمساز به ما می‌گوید که پلیس را ول کن و همراه من شو با شخصیت منفی. به نظرم پلان‌های طولانی زندان به فیلم لطمه زده. زیاده‌روی در نمایش سیاهی لشگر‌ها بیشتر به رخ کشیدن کارگردانی به نظر می‌آید. با توجه به این فکر می‌کنم فیلم به‌رغم نیمه اول درخشانی که دارد در نیمه دوم تبدیل به یک «ابد و یک روزِ» دیگر می‌شود.

گفتگو با کیوان کثیریان درباره فیلم "متری شش و نیم" و سعید روستایی

پس معتقدید این‌جا «متری شیش‌ونیم» با «ابد و یک روز» فصل مشترک دارد؟

بله، در قسمت دوم قطعا دارد. می‌خواهم بگویم فیلم با یک اوجی شروع می‌شود و در قسمت دوم به یک فرودی می‌رسد که سطح فیلم را در اندازه‌های یک «ملودرام اشک انگیز ساده» فرو می‌کاهد. این اثر می‌توانست یک اتفاق خیلی بزرگ در کارنامه روستایی باشد که این اتفاق به‌هرحال نیفتاده است. «متری شیش‌ونیم» کار متوسط رو به بالایی است که خوش ساخت است. البته این طور بگویم بهتر است: در نیمه اول خیلی خوش ساخت، پرهیجان و پرکشش است، اما در نیمه دوم عملا لحن فیلم عوض می‌شود.

ضمن این‌که فکر می‌کنم این فیلم می‌توانست یک قصه پلیسی خیلی خوب باشد، به جای این‌که یک نقد اجتماعیِ تکراری باشد که این افراد، معلول و زاییده اجتماع‌اند و خودشان تقصیری ندارند و فقر این‌ها را فاسد می‌کند و جامعه مقصر است و خودشان مقصر نیستند و آرزوهایشان را می‌خواهند برآورده کنند و …. این‌ها قصه‌هایی تکراری است که بار‌ها گفته شده. حالا با شدت و ضعف و لحن‌ها و قصه‌های مختلف. چیز جدیدی در نیمه دوم فیلم وجود ندارد و می‌توانست تایم کوتاه‌تری داشته باشد. درواقع از قسمت دومِ کار می‌شد خیلی کم شود.

«قسمت دوم» یعنی جایی که آن را فصل مشترک «متری شیش‌ونیم» و «ابد و یک روز» می‌دانید. درست است؟

بله.

پس می‌توانیم به این نتیجه برسیم که نظر مثبتی هم درباره فیلم قبلی آقای روستایی ندارید؟

اتفاقا خیلی آن فیلم را دوست داشتم. به هرحال ما‌ها همه آدم‌های احساسی‌ای هستیم و این فیلم در آن زمان خیلی احساسات ما را تحریک کرد و خب فیلمی بود که خوب ساخته شده بود، بازی‌های خیلی خوبی داشت، لحظات گیرایی داشت، لحظات تاثیرگذار عاطفی‌ای داشت. بازی خوب بازیگران و قصه، تاثیرگذاری را دوچندان می‌کرد، اما جوری شد که فیلم خیلی منصفانه بررسی نشد؛ یعنی همه چیز تحت‌تأثیر فضای ساخت بود که الحق هم خوب درآورده شده بود، اما نهایتا یک نقد اجتماعی دم‌دستی بود. خانواده‌ای که با اعتیاد ازهم پاشیده و اساسا این خانواده فروپاشیده‌ای است و ما مناسبات داخل آن را می‌بینیم و این‌که فقر باعث چه چیز‌هایی می‌شود.

کدام‌یک را موفق‌تر می‌دانید؟ «ابد و یک روز» یا «متری شیش‌ونیم»؟

به نظرم هر دو از یک سطحی بالاترند و هردو در کارنامه آقای روستایی امیدوارکننده اند. یعنی آینده او قطعا آینده امیدوارکننده‌ای خواهد بود. اما به نظرم هنوز با نقطه‌ای که بشود او را یک فیلمساز باثبات و خوب دانست که هر فیلمش یک اتفاق تازه است، فاصله دارد. کمی به هرحال تبلیغات در کار‌های آقای روستایی مهم است و کنجکاوی‌ها را برای دیدن فیلم بالا نگه می‌دارد. این‌ها خوب است. اما اصلش آن است که وقتی من ۵سال دیگر فیلم را می‌بینیم، نه تبلیغاتی در کار است و نه چیز دیگری، آن موقع درمورد فیلم چه نظری دارم.

گفتگو با کیوان کثیریان درباره فیلم "متری شش و نیم" و سعید روستایی

اینکه می‌گویید با گزاره «هر فیلمش یک اتفاق تازه است، فاصله دارد» را می‌توانیم به این شکل تعبیر کنیم که او خودش را تکرار کرده؟

شما روی کلمه «تکرار» اصرار دارید، اما من آن را تأیید نمی‌کنم. شما هی «تکرار» را تکرار می‌کنید.

شما گفتید که موافق این کلمه نیستید؛ من دیگر از این واژه استفاده نمی‌کنم. اما دنبال این پاسخم که قصه، کاراکتر‌ها و کارگردانی «ابد و یک روز» و «متری شیش‌ونیم» چقدر شباهت دارند. آیا او همان سبک و سیاق قبلی‌اش را پیش گرفته؟

ببینید، آخر فیلمسازی که کار دومش است، سبک و سیاقی ندارد. چه سبک و سیاقی؟ فیلمسازی که صاحب یک کارنامه طولانی باشد را می‌توانید ردیابی کنید و سبکی برایش بیابید، اما درمورد کسی که کار دوم اوست، چطور درباره سبک می‌شود حرف زد؟ من همین الان درمورد آقای فرهادی هم نمی‌توانم درباره سبک حرف بزنم. سبک چیزی است که، چون در معنای نادرستش به کار برده می‌شود، این برداشت‌ها پیش می‌آید. به نظر من سبک یعنی کیارستمی؛ یعنی مدلی که مختص به خودش است؛ مدلی که فقط شما را یاد آن آدم می‌اندازد و در واقع این مدل معیار‌هایی دارد که تازه است.

سبک یعنی ویژگی‌هایی که بتوانید برای آن کار و اثر، بشمارید و بگویید با این چارچوب و ویژگی‌ها یک سبک است و کس دیگری آن را ندارد. چون واژه سبک در معنی نادرستش به کار می‌رود، ما همه را صاحب سبک و سینما می‌دانیم. مثلا می‌گوییم «سینمای روستایی». روستایی فقط دوتا فیلم ساخته و والسلام. او مثل همه فیلمساز‌ها تاثیر‌هایی گرفته و در واقع خلاقیت‌های خودش را هم با این تاثیرات درهم آمیخته و درحال حاضر فیلمساز قابل قبولی است. ممکن است کار‌های نبوغ‌آمیزی هم بعدا انجام دهد. اما الان فیلمسازی است که دارد آزمون و خطا می‌کند، والسلام. مثل همه فیلمساز‌های جوان دیگر. او خیلی راه دارد تا بتوانیم صاحب سبک اطلاقش کنیم. اکثریت فیلمساز‌های ما سبک ندارند. زمان و تعداد فیلم لازم است که به یک خط مشخصی در کارنامه فرد برسیم.

درمورد تکرارکردن هم بگویم که: تکرارکردنِ خود، به خودی خود بد نیست. می‌تواند همان‌طور که شما گفتید، منجر به سبک شود. ممکن است شکل فیلم‌ها عوض شود، اما یک حس و حال و خط و نگاهی دارد که مال خود آدم‌هاست. اصلا به نظرم آقای کیمیایی این ویژگی را دارد. چه او را قبول داشته باشیم، چه نداشته باشیم، این ویژگی را دارد؛ یعنی خطی را دنبال کرده که شما از توی آن به یک نتیجه‌ای می‌رسید. حالا بعضی‌هاش ضعیف است و بعضی‌های دیگر هم قوی است. آقای کیمیایی چنین شرایطی دارد و درطول سال‌ها مسیری را برگزیده و آن را ادامه داده و به نظرم توانسته به یک شخصیت و شناسنامه‌ای در کارش برسد. درمورد خیلی از فیلمساز‌ها نمی‌شود این تعبیر را به کار برد. یعنی در واقع ظلم به بیضایی، تقوایی، کیمیایی و کیارستمی است، چون آن‌ها درطول سال‌ها و با اندوخته‌های بسیار و با دانسته‌های ریشه‌ای به شناسنامه و شخصیت واحد رسیده‌اند.

گفتگو با کیوان کثیریان درباره فیلم "متری شش و نیم" و سعید روستایی

خب به بحث اصلی‌مان برگردیم. بارزترین نقطه قوت و ضعف کار جدید آقای روستایی را نسبت به «ابد و یک روز» چه مواردی می‌دانید؟

من تاکیدی روی کار قبلی ندارم. به هرحال هر فیلمی را باید با خودش قضاوت کرد. فقط باید بگویم که یک فیلم می‌تواند دوپاره باشد، اما دوپاره‌بودن باید همدیگر را تکمیل کنند و به کمک هم بیایند. اما در این فیلم به کمک همدیگر و به کمک فیلم نیامده‌اند. فیلم در دقیقه ٩٠، ٩۵ می‌توانست جمع شود. فیلم تا جایی که پلیس حضور دارد، جذاب و درست است. اما از جایی که پلیس از ماجرا بیرون می‌رود، قصه دیگری شروع می‌شود که حال و هوا و لحن و نگاه کارگردان نزدیک به کار قبلی اوست. نمی‌گویم نزدیک‌بودن بد است، می‌گویم مال این فیلم نیست. مال فیلم دیگری است.

و نقاط قوت؟

نقطه قوتش به نظرم این است که آقای روستایی سعی می‌کند کار‌هایی که نکرده را انجام دهد. همان‌طور که گفتم در نیمه اول، فیلم درخشان و پرتب‌وتاب و پرکشش و با جزییات زیاد است و پلیس خیلی جذابی دارد. خلاصه اگر بخواهم بگویم، نقاط قوت فیلم، فیلمبرداری خیلی خوب آن است و بازی‌های درخشانی دارد. نقطه ضعف آن هم نیمه دومش است که به کار به لحاظ سینمایی لطمه زده است. احتمالا، اما در مخاطب عام قصه حس‌برانگیزی است و اشک درمی‌آورد و اخلاقی است و دلسوزی دارد. بالاخره مخاطب عام از این‌ها خوشش می‌آید.

آقای کثیریان؛ اگر اطرافیان شما بخواهند به سینما بروند و از شما بپرسند که چه فیلمی ببینند… «متری شیش‌ونیم» جزو پیشنهادهایتان هست؟

والا بستگی دارد که در چه سن و سالی باشند. واقعیت این است که دُز خشونت فیلم‌های امسال بالاست. یعنی خیلی از فیلم‌ها باید اساسا رده سنی داشته باشند که البته این فیلم هم دارد. به هرحال حتما دیدن این فیلم را توصیه می‌کنم. در ترکیبی که الان روی پرده است، این فیلم به‌علاوه «تختی» را پیشنهاد می‌کنم. یکی دوتا از فیلم‌های دیگر را دیدم، واقعا خجالت‌آور است.

 

منبع:روزنامه شهروند

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا