درباره سریال چرنوبیل: فاجعه ای در قید و بند سیاست
چرنوبیل:یک مینی سریال دیگر از اچ بی او
سایت تحلیلی خبری فیلمروز/ کمال پورکاوه: کمتر کسی است که از مهمترین فاجعه ساخته دست بشر که در سال ۱۹۸۶ منجر به انفجاری بزرگ در نیروگاه اتمی چرنوبیل در شوروی کمونیستی شد، بی اطلاع باشد. فاجعه ای عظیم که با انتشار مواد رادیو اکتیو موجب آسیب میلیونها نفر در شوروی و کشورهای همجوار در اروپا شد و بحث ایمنی و همکاری بین المللی در احداث و اشاعه این فن آوری را بیش از پیش بر سر زبان ها انداخت .حالا شبکه اچ بی او با پخش مینی سریال “چرنوبیل” و ارائه تصویری واقعی و دهشتناک از فاجعه ای که در آغاز یک آتش سوزی ساده به نظر می رسیده است، ما را به دهه هشتاد و سیاست های شوروی کمونیستی در زمان زمامداری گورباچف می برد.
در میان درام هایی که بر اساس واقعیت و فجایع تاریخی رخ داده تولید می شوند،همواره این خطر وجود دارد که با توجه به آشنایی مخاطب با داستان و سرانجامی که احتمالا گریبانگیر شخصیت ها می شود ( مثال فیلم هایی چون تایتانیک میتواند مفید باشد) تماشاگر خودش را جلوتر از فیلمساز دیده و با برچسب کسالتی که نصیب فیلم به نمایش درآمده کرده از تعقیب و ادامه اثر خودداری کند.در این بین شاید تنها راه نجات نویسنده و کارگردان را در نمایش جزییات فاجعه و کشمکشی که میان شخصیت های مرتبط با آن حادثه رخ میدهد دانست.سریال چرنوبیل با پای گذاشتن در همین مسیر و با خودداری از نمایش پر هیجان انفجارهای پی در پی در نیروگاه اتمی، مستقیما به سراغ شخصیت ها و افرادی می رود که در بروز و گسترش چنین فاجعه ای دخیل و یا مقصر بوده اند.
بر خلاف نویسنده های ایرانی که در سریال سازی عادت عجیبی به گفتگو نویسی های بی ربط و کشدار کردن ماجرا دارند،چرنوبیل به سبک درام های ناب آمریکایی، ضمن معرفی شخصیتها با صحنه تکان دهنده مرگ یکی از شخصیتها می آغازد و به آرامی ما را در جایگاه تماشاگر در عمق فاجعه رخ داده شریک می نماید.خالقان سریال موفق می شوند تصویر دقیق و واقعگرایانه ای از نیروگاه اتمی چرنوبیل و حال و هوای شوروی آن سالها ارائه نمایند. سالهایی که همچنان جنگ سرد بر روابط آمریکا و شوروی سایه انداخته و بحران بین المللی پیش آمده ذهن بسیاری از حاکمان و شهروندان شوروی را به سمت جاسوسان خرابکار آمریکایی می کشاند.
اما چرنوبیل بیش از آنکه بخواهد اثری در نمایش فاجعه اتمی در نقطه ای از دنیا باشد، سریالی سیاسی در نکوهش یک جامعه غیر دمکراتیک است که اصرار مسئولانش بر نشنیدن و نپذیرفتن حادثه رخ داده، آن را تبدیل به فاجعه ای بین المللی میکند که اثرش تا سالها پس از آن در منطقه و اطراف احساس می شود.صحنه مهمی در سریال چرنوبیل وجود دارد که به راحتی می تواند وضعیت سیاسی شوروی آن زمان را در هنگام مواجهه و مدیریت بحران بازگو نماید: در جلسه ستاد بحران که ساعاتی پس از وقوع انفجار در نزدیکی نیروگاه اتمی تشکیل شده است، دانشمندان و کارکنان حاضر در چرنوبیل میزان نشت رادیو اکتیو را بعلت شدت صدمات وارده بیشتر از حد مجاز دانسته و آن را برای هر انسانی خطرناک می دانند، اما مسئولان سیاسی شهر با متهم کردن دانشمندان به سیاه نمایی و نشر اکاذیبی که منجر به تشویش اذهان عمومی میشود، از حاضرین در جلسه میخواهند که ضمن کنترل رسانه ها و ارسال اخبار امیدوار کننده برای گورباچف، به فعالیت عادی خود در شهر ادامه دهند.
اینجا است که بحث امنیت سیاسی کشور به امنیت جانی شهروندان گره خورده و فاجعه در حکومتی که همواره در پنهان کردن حادثه رخ داده کوشیده است، ساعت با ساعت سهمگین تر و هولناکتر می شود.فاجعه ای که نمادش را میتوان در صدای کر کننده و آزاردهنده وز وز دستگاه نشان دهنده رادیو اکتیو در راهرو های تنگ و تاریک و پر از آب چرنوبیل دانست که خاموشی آخرین چراغ و اتصالی که آن سیاهی به تیتراژ انتهایی اپیزود دوم پیدا میکند، ما را تا مدتها با آهنگ فاجعه همراه می سازد.
نوشته: کمال پورکاوه
خوشبختانه این سیاه نمایی هم به طرز فاجعه باری در گفتمان سیاستمدارهای امروز ما رخنه کرده،فیلمی از ایران نیست که در جشنواره های معتبر جایزه ای ببرد و برخی از سیاسیون و روزنامه نگارهای فرمایشی حرف از تبانی یا سیاه نمایی در مورد فیلم نزنن